پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی
پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی

با کاروان بی ‏رقیه (س)


به چله‏ نشینی آن اتفاق بزرگ، برگشته است، خاتون؛
به چله‏ نشینی نیزه‏های شکسته و علم‏های افتاده.
به چله ‏نشینی هجوم دردها و داغ‏ها.
به چله‏ نشینی چکاچک شمشیرهایی که در نیام، آرام نمی‏گرفتند.

به چله‏ نشینی آمده است خاتون؛ با کاروانی از همسفران جا مانده.

  
آمده است با اشک‏هایی از دردِ عزیزان روان.
با کاروانی که نای برگشتن ندارد؛ کاروانی که رقیه را همراه ندارد.
آمده است تا از گم‏شدگانش، شاید خبری بگیرد!
آمده است تا شانه در شانه دشت، سر بر سنگ‏های داغ بگذارد و بگرید.
آمده است تا خبری از لاله‏هایش بگیرد از باد.
آمده است تا گونه‏های خاک گرفته‏اش را روی گونه‏های ترک‏خورده دشت بگذارد و های‏های گریه کند.
آمده است تا در خاک‏های متبرک کربلا تیمم کند و نماز شکسته غربت بخواند!
آمده است تا چشم در چشم فرات بدوزد و حرفی نزند.
آمده است تا خاک‏ها را بغل بغل در آغوش بگیرد و ببوید و ببوسد. دلش می‏گیرد؛ وقتی که نماز ظهرش را با اذان علی اکبر آغاز نمی‏کند!
دلش می‏گیرد وقتی که سر بر خاک‏ها می‏گذارد و بوی برادرش را احساس می‏کند.
خاتون کربلا، با کوله‏باری از غم‏های عالم، به چله‏نشینی داغ بزرگ آمده است. دشت در سکوت خویش آرام گرفته است.
گویا نه اینکه در این دشت، شیهه اسبان وحشی، گوش تاریخ را کر می‏کرد!
گویا نه اینکه در این بادیه، صدای «هل من ناصر ینصرنی» انعکاسی نداشت!
گویا نه اینکه در این برهوت، گودال‏ها از خون لبریز بود و از زیر سنگ‏ها، چشمه خون جاری بود!
... و دشت چقدر ساکت و آرام، سر بر زانوی غم گذاشته است؛
این دشت که چهل طلوع خون را به آغوش کشیده است،
این دشت که چهل ظهر بی‏اذان را جان کنده است،
این دشت که چهل غروب سرخ را نفس کشیده است.
نه از صدای العطش کودکانی که از لب‏های ترک‏خورده‏شان، خون می‏چکید خبری است و نه از صدای گریه‏های رقیه که به دنبال آب، برای اصغر می‏گشت.
... و از آن زمان است که فرات، در خودش شرمنده می‏جوشد و یارای تموج ندارد.
زینب علیهاالسلام ، به چله‏نشینی داغی بزرگ آمده است؛
با حنجره‏ای از ناگفته‏ ها پر، با قامتی از اتفاقات، خمیده، با چهره‏ ای به اندازه غم ‏های عالم، شکسته.
----------------------------
ابراهیم قبله آرباطان


منبع: سبطین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد