«فطمتِ الامُ طفلها» و یا «فطمت الحبل» به این معناست که مادر، کودک خویش را از شیر برگرفت و یا ریسمان بریده شد. علاّمه مجلسی در این مورد میگوید: چه بسیار که اسم فاعل به مفهوم اسم مفعول میآید. برای نمونه: «سرٌّ کاتم» و «مکانٌ عامر» که به مفهوم مکتوم و معمور، یعنی پوشیده داشته شده و آباد شده، آمده است. همانگونه که در قرآن شریف نیز: فی عیشة راضیة» به معنای «فی عیشة مرضیة» آمده است. و اینک برخی از روایات پیرامون این نام مقدّس: پیروان او از آتش در امان داشته شدهاندششمین امام نور از پدران گرانمایهاش و آنان از پیامبر گرامی آوردهاند که فرمود: ان جبرئیل قال له: ... سُمّیت فاطمة، فی الارض، [لانها] فطمت شیعتها من النار. (1) فرشته وحی برای او پیام آورد که: این دخت گرانمایه در زمین، «فاطمه» نامگذاری شد، چرا که پیروان راستین او از آتش دوزخ در امان داشته شدهاند. خدا، او و پیروانش را از آتش در امان داشته استهشتمین امام نور از پدران گرانقدرش و آنان از پیامبر آوردهاند که فرمود: یا فاطمة أتدرین لمَ سُمّیتِ فاطمة؟ فاطمه جان! میدانی چرا به این نام، نامگذاری شدهای؟ قال علی علیهالسلام: لمَ سُمّیتِ؟ امیرمومنان پرسید: چرا؟ قال: لانها فطمت هی و شیعتها من النار.(2) فرمود: بدان دلیل که او و پیروان راستیناش از آتش دوزخ در امان داشته شدهاند. و نیز فرمود: سمّیت فاطمة لان الله فطمها و ذریّتها من النار، من لقی الله منهم بالتوحید و الایمان بما جئت به(3)؛ او فاطمه نامیده شده چرا که خدای جهانآفرین او و هر کدام از نسل پاکش که خدای را با توحیدگرایی و ایمان به آنچه من آوردهام، دیدار کند، همه را، از آتش در امان داشته است. و نیز از پیامبر آوردهاند که فرمود: انّما سمّیت ابنتی فاطمة، لان الله فطمها و ذرّیتها و محبّیها عن النار(4) ؛ دخترم فاطمه تنها بدین جهت به این نام مقدّس نامیده شد که خدا او و نسل پاک و دوستداران واقعیاش را از آتش دوزخ در امان داشت. و نیز از پنجمین امام نور آوردهاند که فرمود: در روز رستاخیز فاطمه علیهاالسلام بر نزدیک در دوزخ میایستد و نیایشگرانه رو به آسمان میگوید: الهی و سیدی، سمّیتنی فاطمة، ... (5) خدای من! سالار من! شما نام مرا فاطمه برگزیدی و به مهر خویش مرا و دوستداران نسل مرا از آتش در امان داشتی. بار خدایا! وعده تو حقّ است و تویی که در وعدههایت تخلّف نمیورزی. از جانب خدا ندا میرسد که: هان ای فاطمه! درست گفتی، من تو را بدین نام نامگذاری کردم و تو و دوستداران تو و نسل تو را که ولایت تو و نسل تو را داشته باشند، همه را از آتش دوزخ در امان داشتهام. درست میگویی، وعدهام حقّ است و من در وعدههای خویش تخلّف نمیورزم ... . او را از هر ناپسندی در امان داشتاز امام صادق علیه السلام روایت است که فرمود: آیا میدانید مفهوم واژه «فاطمه» چیست؟ یکی از شاگردان آن حضرت میگوید، گفتم: سرورم شما بفرمایید چیست؟ فرمود: یعنی او از بدیها و ناپسندیها جدا شده است. آنگاه فرمود: اگر امیرمومنان با او پیمان زندگی مشترک امضاء نمیکرد، از آدم گرفته تا روز رستاخیز، در کران تا کران زمین، همتا و همشأنی برای او پیدا نمیشد. گفتنی است که این روایت را گروهی از دانشمندان و محدّثان اهل تسنّن از جمله: «ابن شیرویه دیلمی» از «امّ سلمه»، آن بانوی با شخصیّت آورده است که میگوید: «پیامبر فرمود: اگر خدا علی را نیافریده بود، برای «فاطمه» همشأنی نبود.» این مطلب را خوارزمی در کتاب «مقتل الحسین» ، ترمذی در کتاب «مناقب»، مناوی در «کنوز الحقایق» و قندوزی در «ینابیع المودّة» از «امّ سلمه» و از «عبّاس» عموی پیامبر روایت کردهاند. برکت شناخت اواز ششمین امام نور آوردهاند که: دخت فرزانه پیامبر فاطمه علیهاالسلام، بدان دلیل به این نام مبارک نامیده شد که آفرینش از شناخت و معرفت او برگرفته شده است. (6) و انّما سُمّیت فاطمه لأن الخلق فطموا عن معرفتها. (7) امتیاز او بر دیگراناز پنجمین امام نور حضرت باقر علیهالسلام آوردهاند که فرمود: آنگاه که فاطمه علیهاالسلام ولادت یافت، خداوند به فرشتهای وحی فرمود که نام «فاطمه» را بر زبان پیامبر جاری سازد. از این رو پیامبر گرامی به خواست خدا نام گرانمایه او را «فاطمه» نهاد. سپس خدا به آن بانوی با فضیلت فرمود: من به وسیله دانش و بینش، تو را از دیگر بندگان جدا ساخته و بر همه آنان برتری بخشیدم و تو را پاک و پاکیزه ساختم. آنگاه امام باقر علیهالسلام فرمود: به خدای سوگند که خدا این بانوی گرانمایه را به وسیله دانش و بینش از دیگران ممتاز ساخت و از همان عالم «ذر» او را پاک و پاکیزه قرار داد. ------------------- پی نوشتها: 1- بحارالانوار، ج 43، ص 18. 2- بحارالانوار، ج 43، ص 14/ ذخائر العقبی، ص 26، چاپ قاهره / ینابیع المودة، ص 194 . 3- بحارالانوار، ج 43، ص 14. 4- ینابیع المودة، ص 397، چاپ استامبول/ نور الابصار، ص 41، چاپ مصر . 5- بحارالانوار، ج 43، ص 15 . 6- بحارالانوار، ج 43، ص 65 . 7- بحارالانوار، ج 43، ص 65 . منبع: کتاب فاطمة الزهرا؛ از ولادت تا شهادت، آیة الله فقید سید محمدکاظم قزوینی، ترجمه علی کرمی. (تبیان) | |
1-تشرف شیخ محمد تقى حائرى مازندرانى شیخ محمد تقى حایرى مازندرانى نقل مى کند: شب چهارشنبه اى به مسجدسهله مشرف شدم . در حجره فوقانى , که متصل به گنبدمقام حضرت مـهدى عجل اللّه تعالى فرجه الشریف است منزل نمودم . همان جا به قصد این که براى نافله شب و تـهجد بیدار شوم , خوابیدم . وقتى بیدار شدم , دیدم نزدیک اذان صبح است , لذا براى تجدید وضو و تهجد برخاستم ناگاه صداى خواندن دعاى کسى راشنیدم که زمین و هوا و در و دیوار مسجد با او هم صدا هستند به طورى که فضاى مسجد پر از صدا شده بود. من آهنگ دعا خوان ها را در مسجد شنیده بودم , ولى این صدا و صوت غیر از آنها بود و با هم فرق بسیارى داشتند. رعـب و وحـشـت مـرا گرفت و مى گشتم که ببینم صداى کیست ؟ شخصى را دیدم که پشت آن مـقام شریف مشغول دعا است . نشستم و به گنبد مقام , تکیه نمودم و به دعاى او گوش فرا دادم کـه شاید , ولى چیزى از دعاى او جز لفظ طوارق اللیل و النهارنفهمیدم و از شنیدن این کلمه هم چـیـزى دسـتـگـیـرم نشد چون این عبارت در بعضى ازدعاهاى دیگر نیز هست و مطلب دیگرى نفهمیدم جز این که براى شیعیانش به لفظشیعتى دعا مى نمود. تـا این کلمه را شنیدم , خواستم برخیزم , اما به خاطر ضعف و حالت غشوه اى که بر من عارض شده بـود, نـتوانستم . وقتى به حال آمدم , به سرعت براى تجدید وضو رفتم , اماهیچ کس را در آن مکان مقدس ندیدم . 2-تشرف آقا شیخ حسین نجفى شـیـخ اسـداللّه زنـجـانى فرمود: این قضیه را دوازده نفر از بزرگان از شخصى که درمحضر سید بحرالعلوم بود, نقل کردند. آن شخص مى گوید: هـنـگامى که جناب آقا شیخ حسین نجفى از زیارت بیت اللّه الحرام به نجف اشرف مراجعت نمود, بزرگان دین و علماء براى تبریک و تهنیت به حضور او رسیدند و درمنزل ایشان جمع شدند. سـیـد بـحـرالعلوم (ره ), چون با جناب آقا شیخ حسین کمال رفاقت و صمیمیت راداشت , در اثناء صحبت روى مبارک خویش را به طرف او گرداند و فرمود: شیخ حسین تو آن قدر سربلند و بزرگ گـشـتـه اى کـه بـاید با حضرت صاحب الزمان (ع ) هم کاسه و هم غذا شوى . شیخ متغیر و حالش دگرگون شد. حضار مجلس , از شنیدن سخن سید بحرالعلوم اصل قضیه را از ایشان سؤال کردند. سـیـد فـرمود: آقا شیخ حسین , آیا به یاد ندارى که بعد از مراجعت از حج در فلان منزل ,در خیمه خـود نـشـسـته و کاسه اى که در آن آبگوشت بود براى نهار خود آماده کرده بودى ناگاه از دامنه بیابان جوانى خوشرو و خوشبو در لباس اعراب وارد گردید و ازغذاى تو تناول فرمود. هـمـان آقـا, روح هـمـه عـوالـم امـکـان حـضـرت صـاحـب الامـر والزمان عجل اللّه تعالى فرجه الشریف بوده اند. 3-تشرف شیخ محمد حسن مازندرانى حائرى شیخ محمد حسن مازندرانى حایرى مى فرماید: بـعد از ازدواج , به مرض سل شدیدى مبتلا شدم و ضعف بر من غلبه کرد, بحدى که قادر به بیرون رفـتـن از خـانـه نبودم , مگر آن که روزى یک مرتبه وقت عصر به حرم مطهر مشرف مى شدم و به خـاطـر شـدت ضـعـفى که داشتم , فورا مراجعت مى نمودم . عادت من این بود که فرشى پشت بام انداخته بودند و به مجرد رسیدن از حرم مطهر,دراز مى کشیدم . یـک روز از حـرم بـرگـشـتـه و دراز کشیده بودم . ناگاه دیدم سیدى , که به مرحوم سید مهدى قـزویـنى حلى در ایام کهولتش شباهت داشت , بدون آن که کسى را خبردهد روى بام آمد. تعجب کـردم و خـواستم به احترام ایشان برخاسته و زنها را خبر کنم که بالا نیایند. با دست اشاره کرد که ساکن و ساکت باش و دستش را بر پیشانى من مالیدو فرمود: حالت چطور است ؟ بعد فرمود: بر تو باد به مواظبت بر قرائت قرآن . فورا احساس کردم مرضم رفع شد و آن سید هم غایب گردید. 4-تشرف یکى از طلاب مدرسه خان مروى در تهران عالم متقى حاج سید خلیل تهرانى فرمود: در ایـامـى که در مدرسه خان مروى در تهران مشغول به تحصیل بودم , یکى از طلاب آن مدرسه , اعمالى را براى شرفیابى محضر حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف به مدت چهل شب انجام مى داد. شـب چـهـلم , نصف شب , براى کارى از حجره اش بیرون مى آید. زمانى که به حوض وسط مدرسه مـى رسـد, شخصى را آن جا ایستاده مى بیند. آن شخص همان طورى که ایستاده بود, از خانه هاى اطراف و صاحبان آنها خبر مى داد و مى گفت : این خانه ملک فلان و فلان است و تا چند نسل قبل را میگفت . آن طـلبه مى گوید با خود گفتم : این دزد است و مى خواهد مرا مشغول کند و بعد دزدى کند. به هـمـین دلیل سراغ خادم که پشت در مدرسه مى خوابید, رفتم او را بیدار کردم وجریان و آنچه را گـمـان کـرده بـودم , بـه او گفتم . خادم گفت : در مدرسه و در پشت بام بسته است دزد از کجا مى تواند داخل شود. بـا هـم بـه آن مـحـلـى که آن شخص را دیده بودم , آمدیم , اما احدى را ندیدیم . یقین کردم که آن شخص حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشریف بوده است . 5-تشرف سید هاشم شوشترى سید کاظم شوشترى ایده اللّه فرمود: سـال 1357, روزهـا در نـجف اشرف به مقام حضرت مهدى (ع ) در وادى السلام مشرف مى شدم . روزى , در بین راه آقا سید هاشم شوشترى را ملاقات کردم و به اتفاق ایشان به مقام حضرت مهدى (ع ) رفـتـیـم . در مـراجعت , سید هاشم نقل کرد که روزى در وقت برگشتن از مقام شریف به این محل رسیدم - مکان را نشان داد - دیدم سیدى که عمامه سبزى بر سر داشت و محاسنش سیاه بود در حـال راه رفـتـن اسـت . وقتى به من رسید, سلام کرد جواب سلامش را دادم و از من گذشت . شب , در عالم رؤیا عده اى رادر مکانى که آن سید را دیده بودم , ایستاده دیدم . و آن سید هم آن جا بود و طى طریق مى کرد. کمى که گذشت راه خود را کج کرد. پرسیدم : این سید کیست ؟ گفتند: فرزند امام حسن عسکرى (ع ) مى باشدمنبع: کمال الدین، ج 1, ص122- 118 |
خداوند متعال در چهارمین آیة سورة مبارکة قدر میفرماید:
تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من کلّ أمر.
فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هرکاری) فرود آیند.
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تکرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سورة دخان نیز:
فیها یفرَق کلّ أمر حکیم.
ادامه مطلب را بخونید
ادامه مطلب ...به گزارش شیعه آنلاین، "جمال بنا" که یکی از سرشناس ترین چهره های اسلامی مصر است به تازگی طی مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی "الساعه" اعلام کرده که "بوسیدن" دختران و پسران، حتی اگر هم ازدواج نکرده اند، در اماکن عمومی بلامانع است.
وی در ادامه این سخنان عجیب خود افزوده: این کار جزو گناهان کوچک به شمار می رود و ثواب موجب پاک شدن این گونه گناه ها می شود زیرا این گونه رفتارها از ضعف بشر نشأت می گیرد.
"بنا" در ادامه با دفاع شدید از ادعای خود افزود: در این عصر و دوران باید به واقعیت های غیرقابل انکار اعتراف کنیم و آن ناتوانی جوانان به ازدواج کردن به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی، و این درحالیست که خداوند غریزه جنسی را در بدن بشر قرار داده است.
این اندیشمند سرشناس مصری در ادامه برای اثبات ادعاهای خود گفت: نباید نسبت به این مشکلات بی توجهی کنیم زیرا خداوند در قرآن کریم می فرماید: "لا یکلف الله نفسا إلا وسعها ..". البته این به معنی تبلیغ فساد نیست بلکه پذیرفتن واقعیت است.
وی در ادامه گفت: متأسفانه همیشه سخنان من بد برداشت می شود در حالیکه من معتقدم "بر انسان واجب نیست که هر کار حرامی را انجام ندهد".
در واکنش به این اظهارات عجیب برخی از علمای الأزهر از جمله شیخ "جمال قطب" که در گذشته رئیس کمیته فتوا بود، صدور این "فتوا" را موجب افزایش "فحشا" دانسته اند.
"جمال قطب" در ادامه افزود: من بیش از 30 سال است که "بنا" را می شناسم. او درگذشته هم کشیدن سیگار برای روزه دار را حلال دانسته بود.
گفتنی است "جمال بنا" اکنون 81 سال سن دارد و در گذشته یکی از اعضای کمیته فتوا در دانشگاه الأزهر بوده است. قانون این کمیته اجازه نمی دهد افراد بعد از 80 سالگی عضو این کمیته باشند.