ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
یا علی مدد
امیرالمومنین علی علیه السلام به جهت انجام وظایفی که در جایگاه تصدی مقام امامت و در مسیر حفظ دین از جانب خدای متعال بر دوش داشتند. ((توضیح: ابن ابی الحدید مینویسد: روزی پیامبر خدا بر شانه علی علیه السلام زد و گریست و فرمود: برای کینه هایی میگریم که در دل قومی است و برای تو آشکار نمی کنند مگر پس از آن که مرا از دست بدهند. و نیز ابن عساکر می نویسد: پس از بیان این جمله علی علیه السلام پرسید: ای رسول خدا وظیفه من در آن هنگام چیست؟ پیامبر فرمود: صبر کن. امیرالمومنین فرمودند: اگر نتواستم صبر کنم چه میشود ؟
حضرت فرمود: به زحمت خواهی افتاد. (شرح نهج البلاغه ج4 ص 107 و تاریخ مدینه دمشق ج 2 ص 325 ))
نوع و شیوه خاصی از برخورد با غصب خلافت و غاصبان آن را به ویژه پس از هجوم به بیت فاطمه سلام الله علیها در پیش گرفتند که اصطلاحا بدان سکوت گفته میشود.
سکوت نه به معنای واگذاری حق خویش به خلفا و گذشتن از آن و نه به معنای عدم طرح خلافت و صرفنظر نمودن از آن. بلکه تنها و تنها به معنای انصراف از قیام به سیف در مقابل غاصبین خلافت آن هم حدودا پس از بیست روز مقاومت سر سختانه در مقابل غصب خلافت و تلاش گسترده برای براندازی حکومت نامشروع ابوبکر می باشد.
مدینه کوفه ی اول چو غرق شد در خواب
خموش گشت و خموش و فتاد از تب و تاب
به زیر نور کمی از هلال نازک ماه
برای غسل علی آب می کشید از چاه
حسن(ع)چو بغض فرو خورد شورو شینش را
به سینه داد سر زینب و حسینش را
رها ز چلّه ی دل تیر آه می کردند
به جسم زخمی مادر نگاه می کردند
علی یکایک گل های خویش را بوسید
به گریه گفت مبادا بلند گریه کنید
کننده ی در خیبر پس از ثنای خدا
شروع کرد به غسل و بگفت یا زهرا
برای شستن آن یاس نیلی پرپر
فتاد لرزه به دست خدایی حیدر
ز ساق اشک شرار دلش زبانه کشید
چو دست خویش بر آثار تازیانه کشید
همو که داشت به اطفال خود بسی تاکید
همو که گفت عزیزان من سکوت کنید
کشید دست ز غسل و به ناله و فریاد
سرش نهاد به دیوار و از نفس افتاد
علی بریده بریده گلایه کرد آغاز
که ای همیشه به هر مشکلی مرا همراز
منی که پیش تو یاقوت اشک می سفتم
منی که درد دل خویش با تو می گفتم
چه قدر ناله زدی بهر دست بسته شده
ولی نگفتی از آن بازوی شکسته شده....
***حاج محمود کریمی***
بسم الله الرحمن الرحیم
صلوات و سلام خدا بر صدیقه شهیده که به اتفاق تمام مسلمین آن کس که «ما ینطق عن الهوی إن هو الا وحی یوحی » او را سیده نساء عالمین نامید. نشان عبودیتش در مقابل خالق، قدمهای ورم کرده در محراب عبادت بود و رأفت و رحمتش به خلق خدا به آنجا رسید که سه روز، روزه را به آب افطار کرد و قوت خود و فرزندانش را به مسکین و یتیم و اسیر داد و خود و فرزندان خردسالش، سه روز رنج گرسنگی را تحمل کردند که انسانی هر چند کافر، بی قوت و غذا نماند «ویُطعمون الطعام علی حبّه مسکینا ویتیماً وأسیرا».
آبرویش به درگاه خدا به جایی رسید که دعای مستجابش درآیه مباهله همطراز دعای پیغمبر خاتم شد.
شاهد عصمت کبرای او، آیه تطهیر است و دلیل مقام و منزلتش، سوره کوثر. ارادهاش آنچنان فانی در اراده خدا شد که رضا و غضب خداوند عالم، دائر مدار رضا و غضب او شد.
اوست که بر در بهشت نوشته شده: فاطمه برگزیده خداست، اوست که آفتاب آسمان رسالت پدر اوست و ماهتاب سپهر امامت شوهر اوست و یازده ستاره فروزانِ چرخِ ولایت در دامن اوست.
اگر پیغمبر خاتم تاج سر عالم شد، او مهجه قلب رسول و بضعهای از وجود اشرف ولد آدم شد.
وظیفه هر مسلمانی که رهین منت هدایت رسول خدا به حیات ابد و سعادت معرفت و عبادت خداوندِ واحد أحد است، آن است که روز عزای یگانه دخترش که به فرموده او، محبوبترین خلق نزد اوست، اجر رسالت آن حضرت را به تعظیم شعائر ماتم فرزندش ادا کند.
«قل لا أسألکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی».
و در عوض این مودت، به شفاعتی نائل شود که خدا به آن حضرت وعده داده است: «ولسوف یعطیک ربّک فترضی».
اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها
حسین الوحید الخراسانی