به گزارش روابط عمومی مسجد مقدس جمکران، ابراهیم صدوقی گفت: مسجد مقدس جمکران از دیرباز مورد توجه و عنایت بزرگان دین بوده است و با مشیت و لطف الهی همواره بر مشتاقان این مسجد عظیم القدر اضافه خواهدشد.
وی افزود: با گذشت سال ها پس از ساخت این مسجد و عنایات ویژه حضرت ولی عصر(عج) به این مکان شریف هر ساله این مسجد، میزبان خیل منتظران و مشتاقان فرهنگ متعالی انتظار و مهدویت واقع می شود.
مدیر روابط عمومی مسجد مقدس جمکران اظهار داشت: چاه عریضه یکی از بخشهایی است -که در مسجد مقدس جمکران همچون بعضی دیگر از مساجد کهن ایران- از دیرباز وجود داشته است ، ویژگی و اهمیت خاصی ندارد و ارتباط دادن آن با جایگاه و قداست اصل مسجد مقدس جمکران مردود است
وی گفت: در طول سال، بخشی از زائران مسجد مقدس جمکران با توجه با آداب عریضه نویسی ، به امام عصر خود متوسل شده و خواسته های خود را به درگاه خدواند متعال عرضه می دارند که بهترین مویّد مفهوم و معنی آن، توجه به ترجمه متن عریضه است
صدوقی با اعلام این مطلب که ذات عریضه نویسی در شرح سیره و منش علمای بزرگ شیعه و کتب ادعیه معتبر همچون مفاتیح الجنان به آن اشاره شده است گفت: متاسفانه به دلیل عدم شناخت صحیح برخی افراد ناآگاه و بعضا مغرض با فرهنگ توسل و یا دشمنان فرهنگ ارزشمند و قدرتمند انتظار، این چاه و عریضه نویسی مردم مورد حملات رسانه ای بسیاری شده است.
وی خاطرنشان کرد: عمق حملات ناآگانه در مورد این چاه به حدی رسیده است که برخی از فعالان سیاسی در رسانه های بیگانه و معاند با نظام مقدس جمهوری اسلامی با نگاهی نامتناسب به این موضوع سعی در ایجاد هجمه و به خیال خود تخریب همه جانبه مفاهیم اسلامی می باشند.
صدوقی یادآورشد: متولیان مسجد مقدس جمکران در راستای روشنگری افکار عمومی درباره این چاه در روز 17 رمضان سالروز تأسیس مسجد مقدس جمکران ، به امر حضرت ولی عصر(عج) (6 شهریور ) ، سند مهمی را در این رابطه از طریقه وب سایت رسمی مسجد مقدس جمکران به نشانی www.Jamkaran.info منتشر می کنند.
شغل من رانندگی است و سی سال است که در این کار هستم. تمام این مدّت با ماشین سنگین در بیابان ها رفت و آمد می کردم. یک روز صبح هرچه کردم، نتوانستم از رختخواب بلند شوم. اوّل فکر کردم که پاهایم خواب رفته است، امّا بعد متوجه شدم که زانوهایم مثل چوب خشک شده است. همان موقع اوّلین کسی را که صدا زدم، امام زمان (علیه السلام) بود. بدون هیچ اختیار و کنترلی توی رختخواب افتادم.
بچه ها اطرافم جمع شدند و مضطربانه علت را از من می پرسیدند، امّا من فقط می گفتم: «نمی دانم... نمی دانم».
حدود 18 روز در منزل بستری بودم و درد می کشیدم. پیش هر دکتری که به فکرمان می رسید، رفتیم. در نهایت وقتی از همه جا مأیوس شدیم به امام زمان و چهارده معصوم (علیهم السلام) متوسّل شدم. بالاخره بعد از مراجعه به یکی از دکترها قرار شد که پایم را عمل کنند. چند روز بعد که غروب شب نیمه شعبان بود، بی اختیار اشکم جاری شد و به همسرم گفتم: «امشب عید است، چراغ ها را روشن کن!»
کلیدهای ایوان را هم خودم روشن کردم و چهار دست و پا به رختخواب برگشتم. آن شب، شب عجیبی بود؛ حال خاصّی داشتم. اشک از حصار چشمانم رها می شد و روی سینه ام می ریخت. تنها امیدم امام زمان (علیه السلام) بود. در خیالم کبوتر دل شکسته ام را به طرف جمکران پرواز دادم و پشت در سبز رنگ مسجد ایستادم و از بین شبکه های در به گنبد و گلدسته مسجد خیره شدم و با خودم زمزمه می کردم.
صبح، دخترم آمد و با حالتی بغض آلود گفت: «بابا! دیشب که تولّد امام زمان (علیه السلام) بود، خواب دیدم دکتری آمد و خواست پاهای تو را مالش دهد. یک مرتبه آقا سیّدی جلو آمد و گفت که بگذارید من پایش را بمالم» و همان طور که گریه می کرد، ادامه داد:
«بابا! به دلم یقین شده است که باید به جمکران برویم. من نذر کرده ام برای حضرت آش بپزیم».
گفتم: «عزیزم! من خودم برای امام زاده سیّد علی نذر کرده ام».
سرانجام با اصرار دختر و دیگر بچه هایم راضی شدیم تا به مسجد مقدّس جمکران برویم و در آن جا نذرمان را ادا کنیم. وسایل لازم را تهیه کردیم. من در حالی که خوابیده بودم، کمی از سبزی ها را پاک می کردم.
گفتم مرا به حمام ببرند. چون می خواستم با بدن پاک وارد مسجد شوم. صبح که می خواستم بلند شوم تا به طرف جمکران حرکت کنیم، درد پاهایم بیش تر شد؛ طوری که اصلاً نمی توانستم از جا بلند شوم. فریادی از درد کشیدم و گفتم:
«یا صاحب الزمان! من می آیم، امّا اگر خوبم نکنی، بر نمی گردم!»
وقتی از ماشین پیاده شدیم، همسرم تا وسط حیاط مسجد دستم را گرفت. به او گفتم: «مرا رها کنید و بروید نذری را آماده کنید!» وارد مسجد شدم. جای خالی نبود. تمام مسجد مملوّ از نمازگزار بود. خودم را با هر سختی که بود کنار ستونی رساندم. همان جا روی زمین افتادم و از درد پا ناله می کردم. گفتم: «یا امام زمان! شفایم را از تو می خواهم».
از شدت خستگی و درد خوابیدم. در عالم رؤیا دیدم کسی تکانم می دهد و می گوید یک قرآن بردار و به سر و صورت و سینه ات بگذار. اطاعت کردم. بعد قرآن را زیر بغل گذاشتم. ـ کسانی که اطرافم بودند، می گفتند: آن موقع که در خواب بودی، پاهایت را به زمین می کوبیدی ـ.
ناگهان سراسیمه از خواب پریدم و شروع به دویدن کردم. درِ مسجد را گم کرده بودم. محکم به دیوار برخورد کردم. وقتی درِ خروجی را نشانم دادند، چنان با عجله حرکت می کردم که چند مرتبه زمین خوردم و بلند شدم. اصلا احساس درد نمی کردم. به حمد خدا و با عنایت امام زمان (علیه السلام) شفا گرفتم و الآن هیچ گونه مشکلی ندارم. [1] .
دکتر توانانیا، پزشک دارالشفای حضرت مهدی (علیه السلام) درباره شفای برادر ح.ن با دکتر سعید اعتمادی تماس گرفت و نتیجه را چنین اعلام کرد:
در تاریخ 5/9/78 ساعت 25/1 با دکتر سعید اعتمادی تماس حاصل شد و وقوع معجزه و ابعاد پزشکی آن با ایشان در میان گذاشته شد. همچنین از ایشان خواستیم تا از نزدیک شخص مورد نظر را معاینه کند و نظریه کارشناسی خود را بیان نماید. ایشان هم این گونه ابراز داشت که بعد از معاینه بیمار و مشاهده «ام.ار.آی» و از بین رفتن همه نشانه های واضح دیسکوپاتی، نتیجه گرفته می شود که این مورد، یک معجزه کاملا واقعی و غیر قابل انکار است.
|
خصال الشیخ الصّدوق : 2/607 أبواب المائة فما فوقه ، و عنه بحارالأنوار : 27/52 ح3
خبرگزاری فارس: ستاره مسلمان فوتبال فرانسه در چند نقطه شهر پاریس اقدام به ارائه افطاری به مردم میکند.
به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از شبکه تلویزیونی ت.و.موند، زینالدین زیدان همچون سال گذشته در چند نقطه شهر پاریس مراکزی را با همکاری شهرداری در نظر گرفته تا به هنگام اذان مغرب به عابرین افطاری دهد.
ستاره 38 ساله و الجزایریالاصل از چند سال قبل این حرکت را همه ساله در مرکز کشور اروپایی خود به تنهایی انجام میدهد و با دوستان مسلمانش در شهرهای دیگر مشارکت میکند.
وی که اکنون به عنوان مشاور با رئال همکاری میکند، هدف خود را از انجام این کار، آشنایی مردم کشورش با فرهنگ مسلمانان، شناخت بیشتر ماه مبارک رمضان و نیز فواید روزهگیری در این ماه عنوان کرده است.