ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
Atlantic Bird 4
Frequency: 10992
Polarisation: Vertical
Symbol Rate: 27485
Fec: 3/4
در اینجا این سؤال پیش مىآید که اگر فدک مال زهرا بود، چرا امیرالمؤمنین پس از رسیدن به خلافت، آن را شخصاً تصاحب نکردند و یا به فرزندان فاطمه تقسیم ننمودند؟ جواب این سؤال را مىتوان از نامهى چهل و پنج نهجالبلاغه استفاده کرد که مولا مىفرمایند: «ما اهلبیت نیز سخاوتمندانه از آن گذشتیم.» (و سخت عنها نفوس قوم آخرین).
و بدینوسیله مىرسانند که مسائل مادى براى ما اهلبیت ارزش چندانى ندارد، بلکه تعقیب فدک روى یک سلسله مسائل اسلامى و اجتماعى و سیاسى بود، که با کمال تأسف از سوى خلیفهى وقت بروز کرده بود... و چون على علیهالسلام از فدک گذشته بود، قهراً فرزندان فاطمه علیهاالسلام نیز به این عمل راضى بودند و هرگز دوست نداشتند پس از گذشت بیست و پنج سال دوباره طرح مسأله فدک سوء تفاهمى در بین مسلمانان ایجاد نماید.
در این زمینه مرحوم سید مرتضى- رضواناللَّهعلیه- مىفرمایند: چون حکومت به على علیهالسلام رسید، از آن حضرت خواستند فدک را از فیى مسلمین خارج سازد، آن حضرت در جواب فرمودند:
انى لاستحیى من اللَّه ان ارد شیئا منع منه ابوبکر و امضاه عمر.(1) من از خدایم شرم مىکنم چیزى را که ابوبکر آن را منع کرد و عمر بر آن صحه گذاشت به صاحبان اصلیش برگردانم. على علیهالسلام در این فراز، هم به تصرف عدوانى فدک و عمل خلاف ابوبکر و عمر اشاره کرده و هم، بزرگوارى و بىاعتنایى خویش را به مال و منال دنیا نشان داده است.
و چون از امام صادق علیهالسلام در این زمینه سؤال کردند، آن حضرت فرمودند:
للاقتدا برسولاللَّه لما فتح مکة و قدباع عقیل بن ابىطالب داره، فقیل له: یا رسولاللَّه! الا ترجع الى دارک؟ فقال: هل ترک عقیل لنا دارا؟ انا اهلبیت لانسترجع شیئا یؤخذ منا ظلما. (2)
على علیهالسلام در این مورد از پیامبر خدا تقلید و تبعیت نموده است، زیرا: از آن حضرت پس از فتح مکه پرسیدند که به خانهات نمىروى؟ فرمودند: عقیل بن ابىطالب براى ما خانهاى نگذاشته، همه را فروخته است و ما اهلبیت چنین عادت داریم هنگامى که چیزى را به ظلم از ما گرفتند، دیگر به آن رجوع نمىکنیم.
و در یک روایت دیگر از امام صادق علیهالسلام آمده است:
با شهادت فاطمه و با مرگ ابوبکر و عمر، هر دو طرف مخاصمه به پیشگاه خدا رسیدهاند و به ترتیب، پاداش و کیفر نیز دیدهاند. بنابراین مناسب نیست بعد از عقاب غاصب و ظالم و پاداش مظلوم فدک را دنبال کرد. (3)در اینجا متوجه مىشویم که امیرالمؤمنین علیهالسلام پس از رسیدن به حکومت، چرا مسألهى فدک را مطرح نکرده و از تصرف آن خوددارى ورزیده است.
|
حاکم (1)به نقل از على علیهالسلام آورده است: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به فاطمه فرمود:
خداوند با غضب تو غضب مىکند و با رضاى تو خشنود مىشود.
این حدیث را همچنین ابناثیر (2)ابنحجر (3)و متقى (4) روایت کردهاند.
حاکم (5) به نقل از دیلمى از على علیهالسلام آورده است:
خداوند- عزّوجلّ- خشمگین مىشود با خشم فاطمه و خشنود مىشود با خشنودى فاطمه.
در همان صفحه دوباره (با کمى اختلاف) حدیث را به نقل از ابویعلى و طبرانى و ابونعیم ذکر مىکند.
ذهبى در میزان الاعتدال (6) به نقل از طبرانى با سندى که اعتراف به صحت آن مىکند، از على علیهالسلام نقل مىکند که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به فاطمه فرمود:
همانا پروردگار با غضب تو غضب مىکند و با رضاى تو خشنود مىشود.
محب طبرى به نقل از على علیهالسلام مىنویسد: رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمود:
فاطمه، همانا خداوند با غضب تو غضب مىکند و با رضاى تو، خشنود مىشود. شگفت است! احادیث این باب با صراحت دلالت دارد بر اینکه خداوند در اثر غضب فاطمه غضب مىکند- در اول فصل پیشین نیز روایتى از بخارى آوردیم که بر همین مضمون دلالت داشت- و همچنین دلالت دارد بر اینکه خشم فاطمه، رسول خدا را نیز خشمناک مىکند، با این همه خود بخارى مىنویسد:
فاطمه دخت رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم بر ابىبکر غضب کرد و از او دورى مىکرد تا آنکه از دنیا رفت.
همچنین در باب «غزوة خیبر» مىنویسد:
فاطمه از ابىبکر دورى کرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت.
در کتاب الفرائض نیز همان مضمون را تکرار مىکند. مسلم (7) ، احمد بن حنبل (8) و بیهقى (9)نیز این روایت را آوردهاند.
ترمذى (10) مىنویسد:
فاطمه به ابىبکر و عمر گفت: «سوگند به خدا هرگز با شما سخن نگویم» و سخن هم نگفت تا از دنیا رفت.
|