پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی

برگی از فضائل شکافنده علوم / میلاد امام محمد باقر (ع) 1392


در سال ۵۷ هجری در شهر مدینه ستاره‏ای دیگر از ستارگان آسمان امامت و ولایت‏بدرخشید و با نور خود، عالم را منور نمود . نام او «محمد» و کنیه‏اش «ابوجعفر» بود که بعدها به «باقر» ملقب گشت . 
پدرش امام زین العابدین پیشوای چهارم شیعیان و مادرش «ام عبدالله‏» دختر امام حسن مجتبی بودند، از این جهت هم از نظر پدر و هم از نظر مادر فاطمی و علوی بوده است . آن حضرت در سال ۹۴ بعد از فوت پدر گرامی‏اش عهده‏دار مقام امامت و زعامت‏شیعیان جهان شد و در سال ۱۱۴ هجری در شهر مدینه رحلت نمود و در قبرستان بقیع در کنار قبر پدر و جدش به خاک سپرده شد . (۱)

دوران پرفروغ امامت آن حضرت با برخی از خلفای بنی امیه مقارن بود که عبارتند از:

۱ - ولید بن عبدالملک (۸۶ - ۹۶)
۲ - سلیمان بن عبدالملک (۹۶ - ۹۹)
۳ - عمر بن عبدالعزیز (۹۹ - ۱۰۱)
۴ - یزید بن عبدالملک (۱۰۱ - ۱۰۵)
۵ - هشام بن عبدالملک (۱۰۵ - ۱۲۵)
این دوران گرچه با ظلم و فساد و خوشگذرانی و هوسرانی دستگاه خلافت‏بنی امیه همراه بود و امام‏علیه السلام در شرائط سخت و دشواری به تبلیغ احکام و مبانی اعتقادی اسلام می‏پرداخت، ولی نسبت‏به دوران زندگی دیگر ائمه‏علیهم السلام وضعیتی نسبتا آرام داشت . در آغاز امامت آن حضرت که با حکمرانی ولید بن عبدالملک مقارن بود، دستگاه خلافت‏بنی امیه در صدد کشورگشایی و گسترش قلمرو حکومت‏خود بود، از این رو جامعه اسلامی در داخل با فشارهای سیاسی کمتری همراه بود، همچنین «سلیمان‏» برادر «ولید» در مدت کوتاه خلافت‏خود درهای زندانهای عراق را گشود و تمام زندانیان بی‏گناه را که «حجاج بن یوسف‏» در بند کشیده بود، آزاد ساخت، و بعد از این دو «عمر بن عبدالعزیز» در زمان خلافتش خدمات زیادی را انجام داد، از جمله خدمات او عبارتند از: مبارزه با تبعیض و فساد (۲) ، ممنوع کردن سب علی‏علیه السلام که از زمان معاویه - لعنه الله علیه - رواج پیدا کرده بود، (۳) و برگرداندن فدک به خاندان اهل بیت‏علیهم السلام (۴) . امام باقرعلیه السلام از این موقعیت نهایت استفاده را برد و زیربنای یک جنبش عظیم علمی و فکری را پایه گذاری نمود که بعد از ایشان در زمان امامت امام صادق‏علیه السلام به تکامل رسید .
شخصیتی بی‏نظیر
ائمه معصومین‏علیهم السلام در قله‏های رفیع فضیلت و کمال چنان می‏درخشیدند که در طول قرنها چشمان تمام بشریت را خیره کرده‏اند، از این رو دوست و دشمن با دیدن این کمالات و فضائل نسبت‏به آنان سرتعظیم فرود آورده‏اند و لب به تحسین گشوده‏اند که با مراجعه به کتب مورخین و سیره نویسان اعم از شیعه و سنی، اعتراف به عظمت آن بزرگواران به وضوح مشهود است . امام باقرعلیه السلام نیز چنان عظمت معنوی خیره کننده‏ای داشتند که دانشمندان دیگر مذاهب را به تحسین وادار کرده است، از جمله ذهبی و صفدی از دانشمندان بنام اهل تسنن می‏نویسند: «وکان احد من جمع العلم والفقه والدیانه والثقه والسؤدد وکان یصلح للخلافه (۵) ; [امام باقرعلیه السلام] از کسانی است که بین علم، فقه، دیانت، وثاقت و متانت جمع کرده و برای خلافت اهلیت داشته است .»
موقعیت ممتاز علمی
از ویژگیهای ممتاز امام باقرعلیه السلام موقعیت ممتاز علمی ایشان در بین تمام دانشمندان آن زمان بود که با اظهار گوشه‏هایی از علم لدنی خود، ضعف و حقارت علوم اکتسابی و بشری را آشکار ساخت و تمام دانشمندان را مجذوب قدرت علمی خود نمود تا جایی که بزرگ‏ترین دانشمندان، خود را در مقابل عظمت علمی امام حقیر می‏شمردند . عبدالله بن عطاء می‏گوید: «ما رایت العلماء عند احد اصغر علما منهم عند ابی جعفر; دانشمندان را از نظر علمی نزد هیچ کس کوچکتر از آنها نزد ابی جعفرعلیه السلام ندیدم .» سپس اضافه می‏کند: «لقد رایت الحکم عنده کانه مغلوب وکان عالما نبیلا جلیلا فی زمانه;
حکم [بن عیینه] را دیدم که نزد امام‏علیه السلام مغلوبی بیش نبود و حال آن که «حکم‏» عالم برجسته و بزرگی در زمان خود بود .» (۶) و در بعضی متون نقل شده که او گفته است: «کانه صبی بین یدی معلمه; [در مقابل امام باقرعلیه السلام انگار] «حکم‏» مانند کودکی دانش‏آموز نزد معلم خود بود .» (۷)
این ویژگی امام چنان برجسته بود که به لقب «باقر» یعنی شکافنده علوم مشهور گردید . مورخین در توضیح این لقب امام می‏نویسند: «سمی الباقر لانه بقر العلم ای شقه فعرف اصله وخفیه; محمد بن علی، باقر نامید شد به خاطر اینکه او علم و دانش را شکافت و اصل و باطن علم را شناخت .» (۸)
اعتراف دانشمند نصرانی به دانش امام‏علیه السلام
هشام بن عبدالملک، امام باقرعلیه السلام را از مدینه به شام تبعید کرد، امام‏علیه السلام در مدت حضور در شام، در میان مردم می‏نشست و سؤالات آنان را پاسخ می‏داد . روزی مشاهده نمود که عده‏ای از مسیحیها به بالای کوهی می‏روند، امام فرمود: این گروه به کجا می‏روند؟ مردم پاسخ دادند: آنها در هر سال یک روز به نزد دانشمند خود می‏روند و سؤالاتشان را از او می‏پرسند . امام‏علیه السلام از علم و دانش او پرسید، مردم در پاسخ عرض کردند: او عالم‏ترین آنهاست .
آن حضرت به اتفاق اصحاب‏اش همراه با مسیحیها به بالای کوه رفتند . وقتی نزد آن عالم مسیحی رسیدند از امام پرسید: آیا تو از ما مسیحیها هستی یا از امت مرحومه (مسلمانان) ؟ امام فرمودند: از امت مرحومه هستم . پس پرسید؟ آیا از دانشمندان آنان هستی یا از جاهلین آنها؟ امام فرمود: از جاهلین آنها نیستم . پس آن مسیحی رو به امام عرض کرد: آیا می‏پرسی یا بپرسم؟ امام فرمود: بپرس . هر سؤالی که نصرانی پرسید، امام‏علیه السلام جوابش را بیان فرمود، از جمله این سؤال را پرسید که: دو برادر در یک زمان متولد می‏شوند و در یک ساعت می‏میرند و در قبر واحدی دفن می‏شوند ولی یکی از آنان ۱۵۰ سال عمر کرده و دیگری ۵۰ سال، این دو برادر چه کسانی هستند؟ امام فرمود: این دو برادر «عزیر» و «عزره‏» هستند که سی سال با هم زندگی کردند، پس به امر خدا «عزیر» صد سال مرد ولی «عزره‏» زندگی می‏کرد، پس خداوند «عزیر» را زنده کرد و بیست‏سال با هم زندگی کردند و با هم از دنیا رفتند . در این لحظه بود که دانشمند نصرانی رو به مسیحیها کرد و گفت: «ما رایت احدا قط اعلم من هذا الرجل; هرگز احدی را عالم‏تر از این مرد ندیده‏ام .» «لا تسالونی عن حرف وهذا بالشام; تا زمانی که این مرد در شام است در مورد هیچ حرفی از من سؤال نکنید .» (۹)
رسوایی هشام
روزی ابرش کلبی از هشام بن عبدالملک پرسید: «من هذا الذی احتوشته اهل العراق یسالونه; این شخص کیست که مردم کوفه او را در میان گرفته و سؤالات خود را از او می‏پرسند؟»
هشام در پاسخ گفت: «هذا نبی الکوفه وهو یزعم انه ابن رسول الله وباقر العلم ومفسر القرآن; او پیامبر کوفه است و خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسر قرآن می‏داند .» سپس گفت: ای ابرش برو و از او سؤالی بپرس که پاسخ آن را بلد نباشد، ابرش هم‏چنین کرد، ولی هر سؤالی که پرسید، امام بلافاصله پاسخی دقیق برایش بیان نمود، او که از احاطه علمی امام بهت‏زده شده بود، بلند شد در حالی که به آن حضرت می‏گفت: «انت ابن بنت رسول الله حقا; تو به حق پسر دختر رسول خدا هستی .» سپس به نزد هشام آمد و گفت: «دعونا منکم یا بنی امیه فان هذا اعلم اهل الارض بما فی السماء والارض، فهذا ولد رسول الله‏صلی الله علیه وآله; ما را رها کنید ای بنی امیه، همانا این شخص عالمترین اهل زمین نسبت‏به آنچه در آسمان و زمین است می‏باشد، پس او فرزند رسول خداست که صلوات خداوند بر او و آل او باد .» (۱۰)
پیشگویی رسول خداصلی الله علیه وآله
پیشگویی پیامبر گرامی اسلام‏صلی الله علیه وآله در مورد امام باقرعلیه السلام برای جابر بن عبدالله انصاری و اینکه جابر در اواخر عمر توفیق زیارت امام باقرعلیه السلام نصیبش خواهد شد، بسیار معروف است که به صورتهای مختلفی نقل شده (۱۱) و خود جابر هم در مناسبتهای مختلفی این پیشگویی را برای مردم بیان کرده است که به یک مورد از آنها اشاره می‏کنیم:
نقل شده که جابر بن عبد الله در مسجد رسول خدا می‏نشست و فریاد می‏زد: «یا باقر، یا باقر العلم‏» اهل مدینه می‏گفتند: جابر هزیان می‏گوید، جابر پاسخ می‏داد: به خدا قسم من هزیان نمی‏گویم، از رسول خدا شنیدم که فرمود: «انک ستدرک رجلا من اهل بیتی، اسمه اسمی وشمائله شمائلی، یبقر العلم بقرا; ای جابر مردی از اهل بیت من را درک می‏کنی که اسم او همانند اسم من است و شمائل و شکل او همانند شمائل من است، او علم را می‏شکافد، شکافتنی .» پس جابر می‏گفت: این فرمایش رسول خدا است که مرا به این کار وادار کرده است .
روزی جابر، امام باقرعلیه السلام را در حالی که خردسال بود مشاهده کرد، عرض کرد: ای پسر! روی خود را به سوی من کن، امام‏علیه السلام به سوی او برگشت . سپس عرض کرد: قسم به آن که جانم در دست اوست، شمائل و خصوصیات پیامبرصلی الله علیه وآله در این جوان است . از او پرسید: اسم تو چیست؟ امام فرمود: «اسمی محمد; اسم من محمد است .» جابر پرسید: فرزند چه کسی هستی؟ فرمود: فرزند علی بن الحسین‏علیهما السلام هستم، سپس عرض کرد: «یا بنی فدتک نفسی انت الباقر؟ ; جانم فدای تو باد، آیا تو باقر هستی؟ امام فرمود: آری . جابر سر مبارک امام را بوسید و گفت: «بابی انت وامی، ابوک رسول الله یقرئک السلام; پدر و مادرم به فدایت، پدرت رسول خدا به تو سلام می‏رساند» . امام‏علیه السلام فرمود: «علی رسول الله السلام ما قامت السماوات والارض وعلیک السلام یا جابر بما بلغت السلام; سلام بر رسول خدا مادامی که آسمانها و زمین پابرجاست و سلام بر تو ای جابر بخاطر سلامی که رساندی .» سپس جابر عرض کرد: «انت الباقر حقا، انت الذی تبقر العلم بقرا; تو به حق باقر هستی، تو کسی هستی که علم را حقیقتا می‏شکافی .» (۱۲)
پایه گذاری نهضت‏بزرگ علمی
سه عامل بسیار مهم سبب شده بود تا ائمه قبل از امام باقرعلیه السلام نتوانند آن گونه که شایسته آنها است علوم خود را گسترش دهند و قوانین حیات بخش اسلام را به صورت کامل برای مردم بیان کنند . این عوامل عبارتند از:
الف) اوضاع سیاسی: در زمان امامت ائمه پیش از امام باقرعلیه السلام تبلیغات سوئی بر علیه خاندان عترت و طهارت صورت می‏پذیرفت، چنان که به دستور معاویه - لعنه الله علیه - بر منابر به امیرالمؤمنین علی‏علیه السلام دشنام می‏دادند و چنان بر علیه این خاندان دروغ‏پردازی می‏کردند که بعد از شهادت آن حضرت در محراب نماز، مردم در خارج از کوفه گفتند: مگر او نماز هم می‏خوانده است . علاوه بر این روابط مردم با این خاندان تحت کنترل شدید حکام بنی امیه بود و پیروان آنان دستگیر و سپس شکنجه و زندانی می‏شدند و یا به قتل می‏رسیدند، از این رو شرایط به گونه‏ای بود که تبیین احکام و مبانی اسلامی توسط ائمه به آسانی ممکن نبود .
ب) منع کتابت و نقل حدیث: بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، خلفا و حاکمان، به بهانه حفظ قرآن و مخلوط نشدن آیات الهی با احادیث نبوی و با شعار «کفانا کتاب الله; کتاب خدا ما را کفایت می‏کند» ، از نوشتن و نقل احادیث‏به شدت ممانعت می‏کردند و هر کس که حدیثی را نقل می‏کرد او را توبیخ می‏کردند، حتی خلیفه دوم احادیثی را که نوشته شده بود جمع‏آوری کرد و آنها را سوزاند . (۱۳) این امر سبب شد که ائمه نتوانند سنت پیامبرصلی الله علیه وآله را برای مردم بیان کنند . این دستور در زمان امام باقرعلیه السلام توسط «عمر بن عبد العزیز» لغو شد و لذا آن حضرت فرصت‏یافت تا به احیای سنت نبوی بپردازد .
ج) جهل و نادانی مردم: این عامل سبب شده بود که مردم از چراغهای فروزنده و روشنی بخش بی‏بهره بمانند به حدی که وقتی حضرت علی‏علیه السلام فرمودند: «فاسالونی قبل ان تفقدونی; (۱۴) قبل از اینکه مرا از دست‏بدهید هر چه می‏خواهید از من سؤال کنید» ، سعد بن ابی وقاص گفت: بگو موهای ریش من چقدر است . این جهل و نادانی حسرت تمام اندیشمندان جهان را برانگیخته است که ای کاش ما مخاطب چنین شخصیت‏بزرگی بودیم و از محضر او بهره‏مند می‏شدیم .
اما در زمان امام باقرعلیه السلام که اوضاع سیاسی کمی آرامتر شده بود و کتابت و نقل حدیث آزاد شده و مردم تا حدودی به ماهیت پلید حکام بنی امیه پی بردند، آن حضرت بزرگ‏ترین نهضت علمی جهان اسلام و تشیع را بنا نهادند و عالم اسلام را از علوم سرشار خود سیراب ساختند . در این عصر بود که تدوین فرهنگ شیعه شامل فقه، تفسیر و اخلاق آغاز شد . این رشد علمی موجب شد که درباره امام باقرعلیه السلام گفته شود: «ولم یظهر من ولد الحسن والحسین من العلوم ما ظهر منه من التفسیر والکلام والاحکام والحلال والحرام; (۱۵) آنچه از دانشهایی همچون تفسیر، کلام، احکام و حلال و حرام از امام باقرعلیه السلام ظاهر گشت از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین‏علیهما السلام ظاهر نگردید .»
از این رو رجال و شخصیتهای بزرگ علمی آن روزگار از محضر امام باقرعلیه السلام کسب فیض می‏کردند و شاگردان زیادی در این دانشگاه بزرگ اسلامی تربیت‏یافتند . شخصیتهایی همچون «جابر بن یزید جعفی‏» ، «کیسان سجستانی‏» ، «ابن مبارک‏» ، «زهری‏» ، «اوزاعی‏» ، «هشام ابن حکم‏» ، «هشان ابن سالم‏» و حتی برخی از بزرگان اهل سنت مانند «ابو حنیفه‏» ، «مالک‏» و «شافعی‏» از آثار علمی آن حضرت بهره‏مند شده و سخنان ایشان را بی‏واسطه وگاه با چند واسطه نقل نموده‏اند . همچنین علاوه بر مورخین و محدثین شیعه، بسیاری از مورخین و علمای اهل سنت همچون طبری، بلاذری، خطیب بغدادی، ابو نعیم اصفهانی و زمخشری، سخنان درر بار آن امام بزرگ را بیان نموده‏اند و در کتب آنها جمله: «قال محمد بن علی‏» و یا «قال محمد الباقر» فراوان دیده می‏شود . (۱۶)
عبادت و زهد
از ویژگیهای بارز و فضائل اخلاقی امام باقرعلیه السلام کثرت عبادت و همچنین زهد و بی‏رغبتی به دنیا بود . مورخین در مورد کثرت عبادت آن حضرت نوشته‏اند: «ان ابا جعفر کان یصلی فی الیوم واللیله ماه وخمسین رکعه; همانا اباجعفر (امام باقر) در طول شبانه روز ۱۵۰ رکعت نماز می‏خواند .» (۱۷) این موضوع موجب شده بود که برخی مشهور شدن آن امام به «باقر» را علاوه بر وسعت علم، به خاطر کثرت سجود بدانند; چنان که سبط بن جوزی از علمای اهل سنت می‏گوید: «انما سمی الباقر من کثره سجوده، بقر السجود جبهته، ای فتحها; (۱۸) همانا آن حضرت به سبب کثرت سجود، باقر نامیده شد و کثرت سجود پیشانی آن حضرت را شکافته بود .»

منبع : سایت محبان حضرت مهدی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد