ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
گروه وبلاگ قائم المنتظر (عج) فرا رسیدن عید سعید قربان را به شیعیان جهان خصوصا هم میهنان عزیزمان در ایران تبریک عرض می کند.
ادعیه و مناجاتهایی که از منابع فیض خدا ، ائمه هدی ( علیهم السلام) رسیده است بهترین و عالیترین طریقه سخن گفتن با خدا و عرض حوایج دنیا و آخرت است . مخصوصاً دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) که آن را در چنین روزی ، در همین صحرای عرفات انشا فرموده اند ، از جامعترین دعاهای روز و متضمّن عالیترین معارف توحیدی و مضامین عرفانی است .
امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه ، در بیابان عرفات از خیمه بیرون آمد و با گروهی از اهل بیت و فرزندان و شیعیان با نهایت خشوع و آمادگی قلبی ، در سمت چپ جبل الرّحمه ، رو به قبله ایستاد و دستهای مبارک را رو به روی صورت خود به دعا بلند کرد و همچون فقیر و گرسنه ، که طعام بطلبد ، در حالی که قطرات اشک از چشمان مبارکش بر رخسار شریفش می ریخت ، این دعا را انشا فرمود .
همچنین دعای 47 صحیفه سجّادّیه امام زین العابدین(علیه السلام) در این روز بسیار مغتنم است .
و دعا در امر فرج امام زمان(عج) نیز باید در رأس همه حوائج دنیوی و اخروی ما باشد گذشته از دعاهای وارده دیگر در این روز زایر خانه خدا ، باید از این فرصت به دست آمده و شرایط استجابت دعا استفاده کند و خودش را در میان صدها هزار دست و قلب و زبانی که به یاد خدا به حرکت و اهتزاز درآمده اند بیندازد و از برکت این مکان شریف و زمان مقدّس و احترام زایران و مهمانان ، مخصوصاً قافله سالار این کاروان ، حضرت بقیّه الله صاحب العصر و الزّمان ـ عجل الله فرجه الشریف ـ که همه ساله در موسم حج و موقف عرفات تشریف فرما هستند ، بهره بگیرد . و این بشارتی برای ما سیه رویان و گنهکاران است ؛ چرا که در روایتی می خوانیم :
سمعت اباعبدالله(علیه السلام) یقول : یَفْقَدُ النّاسُ اِمامَهُمْ فَیَشْهَدُ المَوْسِمْ فَیَراهُمْ وَلایَرَونَهُ . 1
عبیدبن زراره می گوید : از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که می فرمود : مردم امام خود را گم می کنند . او در موسم حجّ در بین مردم است و آنها را می بیند ولی آنها او را نمی بینند.
ادامه مطلب ...
عرفه ، نغمه یا حسین علیه السلام
حج را رها کرد. کعبه تن ها را واگذاشت تا کعبه ای برای دل ها بسازد. ذی الحجه او محرّم است. او در سرزمین کربلا احرام می بندد. ابراهیم خواهد شد و اسماعیلش کودکی شش ماهه خواهد بود. سعی صفا و مروه اش از خیمه تا میدان است. عید قربان او عاشوراست. زمزم او اشک چشمان اهل حرم است و عرفات او، آری عرفات او، سینه های سوزانی است که هر شب و روز، نغمه «یا حسین» سر می دهند.
اول زائران حسین
سلام بر تو ای چراغ هدایت و ای کشتی نجات! نجوای عاشقانه ات در عرفات به گوشمان رسید. شهادت به یگانگی پروردگار با تمام اعضا و جوارحت را دریافت کردیم. ملکوتیان با نجوای تو همراه شدند و به ندبه نشستند. عرشیان از زمزمه هایت در شگفتند و معنای «اِنّی اَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون» را به نظاره نشسته اند. حَجّت را در قربانگاهِ کربلا تمام کردی ای معنای بندگی! و چه خوب درک می کنم که چرا خداوند در روز عرفه، اول زائران تو را می نگرد، بعد زائران کوی خود را.
بوی شهادت
لبیک یا حسین علیه السلام ؛ لبیک ای حقیقت حج. بانگ «الرحیل الرحیلِ» تو پس از سال ها هنوز در گوش هامان طنین انداز است. ای حاجی ملکوت، ما طواف کنندگانِ کعبه نفس را از اسارت دنیا وارهان و به کربلای سُرخ ات برسان؛ آن جا که «هیهات من الذِّلّة» طنین انداز است و «هَل من ناصرٍ یَنصرنیِ» تو همه را بی قرار می کند؛ آن جا که عرفه، رنگ و بوی شهادت می گیرد.
قربانگاه
ای سالار شهیدان، از تو چه پنهان که دلم هوای کربلا کرده است. می خواهم حج را رها کنم و با پای دل به کربلا بیایم. مرا با زمزمه های دعای عرفه ات هم سفر کن! آری، با تو خواهم آمد. در کعبه تو نماز خواهم گزارد و حجّ ام را در قربانگاهت تمام خواهم کرد. دعای عرفه را کنار تو خواهم خواند؛ کنار تو که عرفاتِ هر غریب و آشنایی!
ادامه مطلب ...
جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.
در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.
آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟
فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.
ادامه مطلب ...