اباصلت هروی می گوید: من در خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم. به من فرمود:«
ای اباصلت! داخل این قبّه ای که قبر هارون است، برو و از چهار طرف آن کمی
خاک بردار و بیاور.» من رفتم و خاک ها را آوردم.
امام خاکها را بویید و
فرمود:« میخواهند مرا پشت سر هارون دفن کنند، ولی در آنجا سنگی ظاهر می
شود که اگر همه کلنگهای خراسان را بیاورند، نمی توانند آن را بکَنند.» و
این سخن را در مورد بالای سر و پایین پای هارون فرمود.
بعد وقتی خاک
پیش روی هارون یعنی طرف قبله هارون را بویید، فرمود:« این خاک، جایگاه قبر
من است. ای اباصلت، وقتی قبر من ظاهر شد، رطوبتی پیدا می شود. من دعایی به
تو تعلیم می کنم. آن را بخوان. قبر پر از آب می شود
ادامه مطلب ...