سخن در این زمینه در چند قسمت بیان میشود :
اوّل : به حکم عقل اداى حقوق کسانى که حق بر گردن انسان دارند از مهمترین امور است ، و این واضح است .
دوّم : به حکم شرع نیز اداى حقوق از مهمترین امور میباشد . چند روایت بر این معنى دلالت دارد از جمله :
ثقة الاسلام کلینى رحمه الله در اصول کافى به سند صحیحى از حضرت ابیعبداللَّه جعفر بن محمد صادق علیهما السلام آورده که فرمود : خداوند به چیزى بهتر از اداى حق مؤمن عبادت نشده است ( 908 ) .
و در بحار از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده که فرمود : اداى حقوق برادران دینى بهترین اعمال متّقین است .
سوّم : اینکه آن حضرت حقوق بسیار بزرگى بر عهده ما دارد که در بخش سوّم کتاب قسمت اندکى از آنها گذشت . در اینجا سخن را به درازا نمیکشیم چون شمارش حقوق آن بزرگوار از ما برنمی آید ، خدا میداند که حقوق آن حضرت چقدر است .
دلیل بر این روایتى است در بحار از امام جعفر صادق علیه السلام که فرمود : هیچ کس نمیتواند خداوند را توصیف کند و به کُنه قدرت و عظمتش پى ببرد و همین طور که کسى نمیتواند به کُنه وصف خداوند برسد و نهایت قدرت و عظمتش را درک کند ، همچنان احدى نتواند به وصف رسولخدا صلى الله علیه وآله وسلم و فضیلت ما دست یابد ، کسى نمیتواند دریابد که خداوند چه به ما داده و چه حقوقى از ما را واجب کرده ، و همانگونه که هیچ کس نمیتواند فضیلت ما و آنچه خداوند از حقوق ما واجب نموده را دریابد ، همچنین کسى نمیتواند حق مؤمن را توصیف کند و آن را انجام دهد ( 909 ) . . . .
میگویم : پوشیده نماند که تمام حقوق مؤمن از شاخه هاى حقوق و فضیلت ائمه علیهم السلام است .
چهارم : اهتمام و کوشش براى اداى حقوق مایه رفعت و بزرگى در درگاه الهى است ، و هر کس در این راه کوشش و اهتمامش بیشتر و تمامتر باشد در پیشگاه خداوند عزیزتر و گرامیتر خواهد بود .
دلیل بر این معنى روایتى است که در احتجاج از امام یازدهم حضرت ابومحمد حسن عسکرى علیه السلام آمده که فرمود : آنکه بیشتر حقوق برادرانش را میشناسد و بیشتر در اداى آنها کوشش میکند در پیشگاه خداوند منزلتش بالاتر است ( 910 ) . . . .
پنجم : از جمله حقوق مؤمن بر مؤمن دیگر دعا کردن براى او است . دلیل بر آن - اضافه بر آنچه در اول بخش چهارم آوردیم و در بحث قبولى اعمال خواهد آمد که از راه هاى حاصل شدن و اداى حق واسطه نعمت؛ دعا کردن براى او است - روایتى است که علامه مجلسى در بحار از فقه الرضا علیه السلام آورده که فرمود : بدان که خداوند تو را رحمت کند ، حق برادران واجب و فرض است - تا اینکه فرمود - : و توجه به سوى خدا به وسیله دعا کردن براى آنها ( 911 ) . . . .
و روایتى است که ثقة الاسلام کلینى از مُعَلّى بن خُنَیس از حضرت ابیعبداللَّه صادق علیه السلام آورده که گفت : به آن حضرت عرض کردم : حق مسلمان بر مسلمان چیست ؟ فرمود : هفت حقّ واجب دارد هیچ کدام غیر واجب نیست ، اگر از این حقوق چیزى را ضایع کند از ولایت و طاعت خداوند خارج شده است ، و خداى را در او قسمتى نخواهد بود . گوید : عرض کردم : فدایت شوم ، این حقوق چیست ؟ فرمود : اى مُعَلّى من به تو مهربان هستم ، میترسم آنها را تضییع نموده و رعایت نکنى ، و بدانى و عمل ننمایى . عرض کردم : لا قوة الّا باللَّه؛ به خواست و قوه الهى عمل خواهم کرد .
فرمود : آسانترین حق آن است که آنچه براى خودت دوست میدارى براى برادرت هم دوست بدارى و آنچه براى خودت بد میدانى براى او هم نپسندى .
حقّ دوّم : اینکه از خشمگین ساختن او اجتناب ورزى و موجبات خرسندیش را فراهم آورى و امرش را اطاعت نمایى .
حقّ سوّم : اینکه او را با جان و مال و زبان و دست و پایت کمک نمایى .
حقّ چهارم : اینکه چشم او و راهنما و آینه او باشى .
حقّ پنجم : اینکه سیر نشوى در حالى که او گرسنه بماند و سیراب نگردى در حالى که او تشنه باشد و نپوشى در حالى که او برهنه و نپوشیده باشد .
حقّ ششم : اینکه اگر خدمتگزارى داشتى و برادرت نداشت ، واجب است خادمت را بفرستى که لباسهایش را بشوید ، و غذا برایش فراهم سازد ، و جایش را آماده کند .
حقّ هفتم : اینکه سوگندش را باور کنى ، و دعوتش را اجابت نمایى ، و در بیماریش به عیادتش روى ، و در تشییع جنازهاش حاضر شوى ، و اگر بدانى که حاجتى دارد به انجام آن مبادرت ورزى و نگذارى ناچار شود که از تو درخواست کند ، بلکه پیش از آنکه به تو اظهار نماید به انجامش سرعت کنى . اگر این کارها را انجام دهى ولایتت به ولایت او ، و نیز ولاى او به ولایت تو متّصل گردیده است ( 912 ) .
مىگویم : ظاهراً منظور از واجب در این حدیث معناى لغوى آن است که شامل واجب و مستحبّ شرعى - هر دو - میشود . شاهد بر این معنى چند روایت است که آوردن آنها مایه طولانى شدن مطلب است .
علّامه مجلسى رحمه الله در بحار فرموده است : ممکن است کلمه وجوب را اعم از معنى اصطلاحى شرعى و مستحبّ مؤکّد دانست ، چون گمان نمیکنم که احدى [ از علما ]بیشتر این امور را واجب دانسته باشد ، اضافه بر اینکه بسیار دشوار هم هست ( 913 ) .
و در مرآة العقول گفته است : ظاهراً این حقوق نسبت به مؤمنین کامل است یا برادرى که در راه خدا با او قرار برادرى گذاشته ، و گرنه رعایت تمام این امور نسبت به همه شیعه بسیار مشکل بلکه ممتنع است ، مگر اینکه گفته شود : مقیّد به توانایى یا آسان بودن انجام آنها است به طورى که صدمه اى به حالش نرساند .
حال که این مطالب را دانستى مى گوییم : بدون تردید این حقوق براى مولاى ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام بر تمام اهل ایمان ثابت است . به هر تقدیر این حقوق براى امام علیه السلام مسلّم مى باشد ، زیرا که ایمانِ امام از هر مسلمانى کاملتر است ، و در حدیث عبدالعزیز بن مسلم از حضرت رضا علیه السلام از امام به برادر مهربان تعبیر شده ، و دعاى در حق او اطاعت امر؛ و کمک کردن او به زبان است ، چنانکه توضیح خواهیم داد .