امامت امام هادی علیه السلام نیز، مانند پدرش، از دورانی که ایشان هنوز کودکی بیش نبود، آغاز شد. این بار جامعه شیعه به راحتی امامت آن حضرت را پذیرفت، زیرا که با توجه به تجربه پیشین، مشکل مزبور حل شده بود. افزون بر آن، تصریح امام جواد علیه السلام به امامت فرزندش در هنگام خروج از مدینه به بغداد، هر گونه شبههای را از میان برد.
امام
هادی علیه السلام در دوران چندین خلیفه، امامت شیعیان را عهده دار بود. در
بیشتر این دوران، متوکل عباسی(خلافت از 232 تا 247)در مسند خلافت بود.
نخستین
برخورد متوکل با امام هادی علیه السلام آن بود که در همان آغاز دوران
خلافتش، یعنی سال 233 حضرت را از مدینه به سامرا آورد. آن زمان، سامرا، به
جای بغداد، مرکز خلافت عباسی بود. هدف وی، تحت نظر گرفتن امام و رفت و شد
شیعیان با آن حضرت بود. متوکل مانند خلفای پیشین، خطر شورشهای علویان را
به خوبی احساس میکرد و با آوردن امام به سامرا، بنای جلوگیری از قیام
شیعیان را داشت. البته متوکل، با حفظ ظاهر، کوشید تا محترمانه امام را به
سامرا بیاورد. در آن جا هم، با احترام به وی و نگاهداری او در مجموعه
دربار، سیاستی را مانند آنچه مامون نسبتبه امام رضا علیه السلام داشت، در
حدی ضعیفتر، در پیش گرفت. متوکل و درباریان در ظاهر به امام احترام
میگذاشتند، اما به واقع مراقب رفتار امام بودند به طوری که شیعیان
نمیتوانستند به آسانی با آن حضرت ارتباطی برقرار کنند.
به رغم احترام
صوری، گاه و بی گاه متوکل دستور بازرسی منزل امام را میداد. در این میان،
ارتباط شیعیان با امام به صورت مخفی برقرار بود و طبعا خبرهای تحریک
کنندهای به متوکل میرسید. اما هر بار، در منزل امام، چیزی که شاهد فعالیت
نظامی بر ضد حکومتباشد یافت نمیشد. یک بار، نیمه شب که به خانه امام
ریختند، امام را بر سجاده و در حال خواندن قرآن دیدند. در همان حال، حضرت
را نزد متوکل که در مجلس بزمش بود آوردند. امام اشعاری را در برابر زمزمه
کردند که متوکل را به اضطراب انداخت. این اشعار درباره عاقبت دنیامدارانی
بود که گمان مرگ نمیبرند و بر آنند که همیشه در این دنیا پایدارند:
بر
بلندای کوهها شب را به سحر آوردند، در حالی که مردان چیره و نیرومندی از
آنان پاس داری میکردند، ولی آن قله کوهها برایشان سودی نبخشید.
از پناهگاههایشان پایین کشیده شدند و در زیر خاک سیاه قرار گرفتند و چه بد جایی را برای رحل اقامتبرگزیدند.
پس از آن که در قبرهای خود قرار گرفتند، فریاد زنی بر آنها بانک زد: کجا رفت آن بازوبندها، کو آن تاجها، کجاست آن زر و زیورها.
کجا رفت آن چهرهها که با ناز و نعمت پرورش یافته و مقابل آنها پردههای گرانبهای نازک آویخته بودند.
هنگامی که این سؤال از آنها میشود، قبرهایشان از طرف آنها جواب میدهد: آن چهرهها هم اکنون محل آمد شد کرمهای لاشخوار شدهاند.
عمرهای دراز، خوردند و آشامیدند و اکنون پس از آن همه عیش و نوش، خود خوراک کرمها شدهاند.
متوکل
چند روز پیش از آن که کشته شود، دستور قتل امام را صادر کرده بود. اما پیش
از آن که این دستور اجرا شود، خود در بسترش کشته شد و امام از توطئه او
رهایی یافت.
در این دوران، مذهب تشیع سخت گسترده شده از نظر علمی،
دانشمندان و راویان فراوانی در اختیار داشت. برخی از شیعیان، در دستگاه
حکومت نفوذ کرده و در لحظههای دشوار به یاری شیعیان میپرداختند.
شمار
راوایانی که احادیثی از امام هادی علیه السلام روایت کردهاند، به بیش از
یک صد و هشتاد نفر میرسد. افزون بر آن، تحت نظر بودن امام، سبب شد تا
بیشتر تماسها از طریق نامه باشد.
مهمترین نظام ارتباطی برای شیعیان،
نظام وکالتبود. شیعیان برجسته و محدث و فقیه در هر شهر، از سوی امام به
عنوان وکیل برگزیده میشدند و رسالتحل و فصل مسائل میان شیعیان با امام را
به انجام میرساندند. این امور در دو قسمت علمی و مالی بود. افراد به
دستور امام حقوق مالی خود را به وکلا پرداخت میکردند و آنها، یا اموال
مزبور را به وکلای اصلی امام در بغداد و سامرا تحویل میدادند و یا به
اجازه ایشان به مصرف میرساندند. ارسال پرسشها و گرفتن پاسخ هم بر عهده
وکلا بود.
وکلای امامان در بغداد، کوفه، قم، نیشابور، یمن و مصر مستقر
بودند. در این زمان، شیعیان فراوانی از مناطق مختلف ایران با ائمه در
ارتباط بوده و وکلای آن حضرت در برخی از نقاط حضور داشتهاند.
بخشی از
میراث علمی امام هادی علیه السلام روایاتی است که در مسائل کلامی وارد شده و
به ویژه در اصلاح اندیشههای کلامی شیعه است. بخش دیگری از میراث علمی آن
امام، در زمینه دعا و راز و نیاز با خداوند است. ادعیه فراوانی از آن حضرت
در کتاب های دعا وارد شده که افزون بر نیایش با خدا، مشتمل بر معارف الهی و
شناختحقیقت توحید نیز هست. در واقع، دعاها، به نوعی متون دین شناسی
عرفانی و اعتقادی شیعه نیز هستند.
از اهداف دیگر دعا، ایجاد پیوند میان
مردم و اهل بیت علیه السلام است، شاهد این مطلب آن است که در دعاها صلوات
بر محمد و آل محمد فراوان تکرار شده است. همچنین در ضمن دعاها، به تبیین
مقام والای اهل بیت علیه السلام نیز پرداخته شده و بر مکتب اهل بیت علیه
السلام به عنوان مکتب ناب و اصیل تکیه شده است.
باید در زندگی آن امام،
به این نکته هم تصریح کرد که دشواری افراطیها، در این دوره هم چنان ادامه
داشت و مبارزه امام با آنها بسیار جدی بود. در این باره، روایات و اخبار
مختلفی بر جای مانده است.