دوشنبه هجدهم ذیالحجّة سال دهم هجری قمری، 29 اسفند سال دهم هجری شمسی، هجدهم مارس سال 632 میلادی
این یعنی که هنگام ابلاغ پیام مهمّی فرا رسیده است. لذا فرمان میرسد تا منادی ندا کند: "همه بایستند! آنها که پیش رفتهاند بازگردند وآنان که پشت سرند ، خود را سریع تر برسانند... آهسته آهسته همة جمعیّت در محلّ از پیش تعیین شده جمع میگردند. هم چنین از حاضران خواسته میشود تا کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا هست نرود و آن مکان برای برپایی جای گاه سخن رانی خالی بماند.
پس از این دستور، همة مرکبها متوقف و مردمان پیاده میشوند.
آن گاه برای توقف سه روزه خیمه میزنند. شدّت گرما در اثر حرارت آفتاب و
داغی زمین به حدّی است که مردم و حتّی خود آن حضرت گوشهای از لباس خود را
بر سر انداخته و گوشهای از آن را زیر پای خود قرار دادهاند.
از
طرف دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله چهار نفر از اصحاب خاصّ خود یعنی
مقداد، سلمان، ابوذر و عمّار را فراخوانده و به آنان دستور دادهاند تا جای
گاه سخن رانی را در کنار درختان بلند آماده کنند. آنان خارهای زیر درختان
را میکَنند و سنگهای ناهموار را جمع میکنند. آن جا را جارو میزنند و آب
میپاشند. بعد از آن در فاصلة بین دو درخت، روی شاخهها پارچهای
میافکنند تا سایبانی از آفتاب باشد. سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم
میچینند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها کمک میگیرند و منبری به
بلندی قامت آن حضرت ساخته میشود و روی آن را با پارچهای میپوشانند. منبر
را طوری برپا کردهاند که نسبت به جمعیّت در وسط قرار بگیرد و پیامبر
هنگام سخن رانی بر مردم مشرف باشند تا صدای حضرتش به همه برسد و همه ایشان
را ببینند.
با توجّه به کثرت جمعیّت، "رَبیعه” را که صدای بلندی
دارد، انتخاب کردهاند تا کلام آن حضرت برای افرادی که دورتر قرار دارند،
تکرار شود.
مقارن ظهر، منادی رسول الله صلی الله علیه و آله ندای
نماز جماعت میدهد. مردم مقابل منبر جمع میشوند و با پیامبر خدا صلی الله
علیه و آله نماز جماعت میگزارند. پس از نماز، پیامبر صلیالله علیه و آله
از منبر غدیر بالا میروند. سپس علی علیه السلام را فرا میخوانند تا در
سمت راستشان بر فراز منبر بایستند. آن گاه در حالی که دست راستشان بر شانة
امیرالمومنین قرار دارد، سخن رانی تاریخی خود را آغاز میکنند. این خطابه
بیش از یک ساعت به طول میانجامد.
پیش وای مهربان در ابتدا به حمد و
ثنای الهی میپردازند و سپس میافزایند که: باید فرمان مهمّی دربارة
علیّبن ابیطالب ابلاغ کنم که اگر این پیام را نرسانم، رسالت الهی را
نرساندهام:
«یا أیُّها الرَسولُ! بَلِّغْ ما أُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّک و إنْ لَمْ تَفعَلْ، فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه» (مائده/ 67)
پس
از آن، امر موکّد پروردگار را دربارة اعلام ولایت به صراحت مطرح میدارند:
جبرییل سه بار بر من نازل شده و از طرف خداوند مرا مامور کرده است که در
این جای گاه به پاخیزم و بر هر سپید و سیاهی اعلام کنم که: «علیّبن
ابیطالب برادر من و وصّی من و جانشین من بر امّتم و امام بعد از من است.
نسبت او به من همانند هارون به موسی است؛ جز این که پیامبری بعد از من نیست
و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.» خداوند در این مورد آیهای
از کتابش بر من نازل کرده است:
«إنَّما
وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمونَ
الصَّلاهَ و یُؤتونَ الزّکاهَ وَ هُم راکِعونَ» (مائده/55)
«صاحب اختیار شما خدا و رسول اویند و کسانی که ایمان آوردهاند و نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند.»
پسر
عمّم- فرزند ابوطالب علیهما السلام- است که نماز را برپا داشته و در حال
رکوع زکات داده است و در هر حال خداوند - عزّوجلّ- را قصد میکند. خداوند
از من راضی نمیشود، مگر آن چه را در حقّ علی بر من نازل شده است ابلاغ
کنم.
سپس امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا اعلام
میکنند تا همة طمعها یک باره قطع شود: «حلالی نیست مگر آن چه خدا و رسولش
و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آن چه خدا و رسولش و
آنان (امامان) بر شما حرام کرده باشند. خداوند - عزّوجلّ- حلال و حرام را
به من شناسانده است و آن چه را پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من
آموخته به علی سپردهام. ای مردم! او از طرف خداوند امام است. هر کس ولایت
او را انکار کند، خداوند هرگز توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشاید.
بدانید که جبرییل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است که: هر که
با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد، به لعنت و خشم خداوندی گرفتار
میگردد.»
ای مردم! علی و پاکان از فرزندانم از نسل او «ثقل اصغر»ند
و قرآن «ثقل اکبر» است. هر یک از این دو از دیگری گزارش میدهد و با آن
موافق است. آن ها از یک دیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد
شوند. بدانید که امیرالمومنین جز این برادرم نیست. بدانید که "امیرمومنان”
بودن برای احدی جز او روا نیست.»
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله
امیرالمومنین علیهالسلام را به نزدیک خود فرا خوانده، بازوانِ آن حضرت را
میگیرند و بلند میکنند تا همگان ایشان را به چشم خویش ببینند و راه هر
گونه شکّ و شبههای تا آخر روزگار بسته باشد. آن گاه بانگ بر میدارند:
«مَن کُنتُ مَوْلاهُ فَهذا علیٌّ مَوْلاهُ»
«هر که من صاحب اختیار اویم، این علی صاحب اختیار اوست.»
در
پس این ندا، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، رو به آسمان سخن میگویند:
«پروردگارا! تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب داشتن علی در این روز این
آیه را دربارة او نازل کردی:
«الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دینَکُم و أتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی و رَضیتُ لَکُمُ الاسلامَ دیناً» (مائده/3)
«و مَن یَبْتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ و هُوَ فی الآخِرَه مِن الخاسِرینَ.» (آلِعمران/85)
«امروز دینتان را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام داشتم و از اسلام به عنوان دین شما راضی شدم»
«هر که آیینی جز اسلام برگزیند، هرگز از او قبول نمیشود و در آخرت از زیان کاران خواهد بود.»
گویی
پیش وای دل آگاه و آیندهنگر میداند منافقان و شیاطین بر سر راه هدایت
خواهند نشست و امامان هدی علیهم السلام را در راه مطامع خویش، شهید خواهند
کرد. این است که در بخش دیگری از خطبه، در وصف آخرین حجّت الهی چنین
فرمودند:
«بدانید که آخرینِ امامان، مهدی قیام کننده از ماست. اوست
پیروزمند بر ادیان. اوست انتقام گیرنده از ظالمان. اوست چیره بر هر
قبیلهای از اهل شرک و هدایت کنندة آنان. اوست که هر صاحب فضیلتی را بر
پایة فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش منزلت و جای گاه میدهد. اوست
انتخاب شدة الهی. اوست وارث هر علم و محیط بر هر فهم. اوست خبر دهنده از
پروردگارش و بالابرندة آیات حق. اوست که پیشینیان به او بشارت دادهاند.»
بدانید او ولیّ خدا در زمین است و حکم کنندة الهی در میان بندگان و امین او در آشکار و نهان.
«پروردگارا! تو شاهد باش که من ابلاغ کردم.»
بدین
سان، راه غدیر تا به قیامت روشن میگردد و چراغهای هدایت و کشتیهای نجات
یک به یک معرفی میشوند تا حجّت کامل گردد و کسی را تخلّف از آن جایز
نباشد.
اینک... ما نیز به انتظاریم که موعود عدالت گستر بیاید و زمین پر فساد را آسمانی کند و انسان دربند خاک را به افلاک برد.
ای دوست غدیری من! برماست که پیام غدیر را برسانیم؛ چرا که این وظیفه را پیامبر رحمتمان بر ما بایسته ساخت:
«فَلْیُبَلِّغِ الحاضِرُ الغایِبَ و الوالدُ الوَلَدَ إلی یومِ القیامَه»
«پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان برسانند... تا روز رستاخیز.»
...
سرانجام، مراسم غدیر در پنجشنبه، بیست و یکم ذی الحجّة سال دهم هجری قمری
و اوّل فروردین ماه سال یازدهم هجری شمسی، پس از برنامة سه شبانه روز بیعت
و تبریک، پایان پذیرفت.
منبع : محبان حضرت مهدی (عج)