پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی
پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی

ولادت شاهزاده حضرت علی اکبر علیه السلام مبارک

حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) در 11شعبان سال 33 قمری در مدینه دیده به جهان گشودند. مادر بزرگوار ایشان لیلا دختر ابى مره می باشد. وی زمانى چند در خانه امام حسین علیه السلام به سر برد و روزگارى در زیر سایه حسین (ع) بزیست. لیلا براى امام حسین (ع) پسرى آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا صلى الله علیه و آله رویش روى رسول، خویش خوی رسول، گفت و گویش، گفت و گوى رسول خدا صلى الله علیه و آله؛ هر کسى که آرزوى دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا مى نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید:

«هرگاه مشتاق دیدار پیامبر مى شدیم به چهره او مى نگریستیم»؛ به همین جهت روز عاشورا وقتى اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین (ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:«اللّهم اشهد على هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الى رؤیة نبیک نظرنا الیه...».   

حضرت علی اکبر در کربلا حدود 25 سال داشت. برخی راویان سن ایشان را 18 و برخی 20 سال نیز گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنى هاشم بود. شجاعت و دلاورى حضرت على اکبر (ع) و رزم آورى و بصیرت دینى و سیاسى او، در سفر کربلا بویژه در روز عاشورا تجلى کرد. سخنان و فداکاریهایش دلیل آن است. وقتى امام حسین (ع) از منزلگاه «قصر بنى مقاتل» گذشت، روى اسب چشمان او را خوابى ربود و پس از بیدارى «انا لله و انا الیه راجعون» گفت و سه بار این جمله و حمد الهى را تکرار کرد. حضرت على اکبر (ع) وقتى سبب این حمد و استرجاع را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سوارى می ‏گوید این کاروان به سوى مرگ می ‏رود. پرسید: مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا. پس گفت: «فاننا اذن لا نبالى ان نموت محقین» پس باکى از مرگ در راه حق نداریم!
روز عاشورا نیز پس از شهادت یاران امام، اولین کسى که اجازه میدان طلبید تا جان را فداى دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت و بر امام بسیار سخت بود، ولى از ایثار و روحیه جانبازى او جز این انتظار نبود. وقتى به میدان می ‏رفت، امام حسین (ع) در سخنانى سوزناک به آستان الهى، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولى تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. على اکبر چندین بار به میدان رفت و رزمهاى شجاعانه ‏اى با انبوه سپاه دشمن نمود. پس از شهادت، امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت على اکبر (ع) نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد: «قتل الله قوما قتلوک...». حضرت على اکبر (ع)، نزدیکترین شهیدى است که با امام حسین«ع» دفن شده است. مدفن او پایین پاى ضریح مقدس اباعبد الله الحسین«ع»، در کربلای معلّی قرار دارد. 


ای سرو بوستان ایستادگی! ای زیباترین گل باغ حسین (ع)! ای جوان رعنا و رشید حسین (ع) ای علی (ع) را یادگار! ای علی اکبر! گلستانی از زیباترین گل های فداکاری! و دریایی از آبیِ عطوفت را دل دل خود، جمع داشتی، لوح عاشورا، در انتظارِ قلم شمشیر تو نشسته تا خاطره دلیر مردی های بدر و حنین را بر آن نقش نمایی و تمثال قدم های رسول خدا (ص) را بر پهنه کربلا حک کنی. تو که در صورت و سیرت شبیه ترین بودی به پیامبـر خیر و برکت (ص)! ســـلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونه ات.

__________________
این ندا آید از عالم لاهوت
اللهم العن الجبت والطاغوت
نظرات 4 + ارسال نظر
مرد خاموش جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.silentmen.tk

از لطف شما سپاسگزارم.

مرد خاموش جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ب.ظ http://www.silentmen.tk

سلام دوست من.
باز هم ممنونم که با حوصله چرندیات منو خوندین. سلام ما رو هم به امام رضا برسونین. ولی متوجه نشدم که منظورتون چی بود که گفتین با نظرات شما موافق نیستم. کدوم نظر؟ من هرچی گفتم با سند ومدرک گفتم. ضمناً، من مخالف عقاید شما نیستم. کاش مردم نماز بخونن، نماز صبحشونو ساعت 11 بخونن. من فقط خواستم بگم که متاسفانه جامعه دیگه طالب حرفها و عقاید مذهبی منو شما نیست. اونا خدا رو جور دیگه می خوان. ببینید میگم خدا رو می خوان. حالا هرکی به یک طریق. کار من رسالت سختیه که با بیان داستان هایی از اسوه های تقوا و ائمه نمی تونم به هدف برسم. من از راهی وارد شدم که مردم وارد شدن. مطمئنم که جواب میده. درضمن، کی گفته که وقتی چاره ای نداریم باید از بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنیم؟ بهتر نیست انتخاب نکنیم؟ من به هیچکی رای ندادم. رای من و شما دیگه سرنوشت ساز نیست. بزرگترین دروغ اینه که کسی بگه اومدم جبران کنم. من توصیه می کنم مثنوی معنوی مولانا رو حتما بخونید. اگه ندارین، بگین من براتون لینک دانلود میذارم تو کتابخونه ی کوچک سایتم.
در ضمن، یک پیشنهاد، اگر موافق باشید می تونیم با همکاری هم وبلاگی درست کنیم و به روشنگری بپردازیم. کسی با حرف من و با اعتقاد شما به خدا نمی رسه. دلیلش واضحه، همه خدا رو در اعماق دلشون دارن، حتی اونا که میگن خدایی نیست. من محسن، 29 ساله، مدرس زبان انگلیسی. خوشحالم که این بحث های بیهوده باعث آشنایی با شما شد. منتظر شما هستم.

هم عهدان منتظر-4 جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:43 ق.ظ http://ahd-4.persianblog.ir

سلام

اللهم عجل لولیک الفرج

مرد خاموش جمعه 1 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.silentmen.tk

سلام دوست من. نخست اینکه من همه ی اقشار جامعه را مخاطب قرار دادم نه شخص شما. دوم اینکه، بزرگترین اشتباه شما، دفاع از یک جنایتکار به نام میرحسین موسوی است. در سال 1360 دستور اعدام 20000 (بیست هزار) زندانی سیاسی را صادر میکند که صرفاً از عقایدشان دفاع کردند چون آزاد بودند و گمان می کردند که جمهوری اسلامی مفهوم آزادی عقاید را درک می کند. بلافاصله با اعتراض مردم از سمت خود کناره گیری می کند و این استعفا چندین بار دیگر نیز اتفاق افتاد. از آن روز به بعد، سیاست استعفای موسوی در دوران بحران معروف شد. موسوی در سال گذشته با پیوستن به حزب دوم خرداد وارد صحنه ای شد که سال ها از آن دوری می کرد و دلی برای خلق ایران نسوزانده بود اما چه شد که یکباره خاطر خواه مردم شد؟ حقیقت این است که این جماعت سرو ته یک کرباس اند. احمدی نژاد با رسوایی های سیاسی و تندروی هایش چیزی نمانده که ملت را به کشتن دهد و البته موسوی سابقه ی آن را دارد. جالب این است که بسیاری از دانشجویان نیز طرفدار وی بودند اما اینان همان جماعت بادی به هر جهت اند. خاطره ی کوی دانشگاه در دوره ی ریاست جمهوری خاتمی هنوز هم در اذهان باقی مانده است. در آن سال، دانشجویان را با نام یا "یا زهرا" از طبقات بالای خوابگاه های دانشجویی به پایین پرت می کردند. حالا موسوی نیز میراث همان حزب است و همان دانشجویان نیز از پیروان خط او شدند تا این بار تعدادی بیشتری از آن ها اما این بار به دست موسوی از ساختمان به پایین پرت شوند. سوم اینکه به شیعه بودن خود بنازید اما یادبگیرید که چگونه باید عقایدتان را ابراز کنید. مردم به عقیده ی شما نگاه نمی کنند به عبارتی ارزشی برای آن قایل نیستند اما رفتار شما را زیر ذره بین می گذارند. تا حالا دست چند فقیر و گرسنه را گرفته ای؟ به چند مستحق شام دادی؟ چند شب مناطق پایین شب را زیر پا گذاشتی و به فقرا کمک کردی؟ اصلا بگو ببینم، چند بار در هفته نماز صبحت قضا می شود؟ نه عزیز من، بگو علی را دوست دارم و آرزو دارم مثل او رفتار کنم اما نگو که دارم پا جای پای او می گذارم که به قرآن قسم دروغ می گویی اگر بگویی چنین و چنان کرده ام. چهارم و آخر، من نویسنده وبلاگ مورد نظر شما نیستم. به امید دیدار. (اگر تند رفتم به بزرگواری خود ببخشید. جامعه اعصاب راحت برامون نذاشته)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد