پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی
پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی

دانلود سخنرانی آیت الله العظمی وحید خراسانی

 

 دانلود سخنرانی آیت الله العظمی وحید خراسانی

 در مورد اجازه گرفتن انبیاء از خداوند متعال برای زیارت حضرت سیدالشهداء علیه السلام - تصویری

 

 

فرار عمر از جنگ خیبر

 

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله به خیبر رسیدند, پرچم را به دست ابوبکر دادند و او را همراه جمعی به سمت خیبر فرستادند. ولی او ایستادگی نکرد و فرار کرد. دفعه دوم رسول الله صلی الله علیه و اله عمر را به همراه جمعی به خیبر فرستادند ولی او نیز فرار کرد. (1)

پیغمبر اکرم - صلّى اللّه علیه وآله - فرمود:

فردا مردى را به سوى قلعه مى فرستم که خدا و پیغمبر را دوست دارد، و خدا و پیغمبر هم او را دوست دارند و از جنگ روى برنمى تابد. و خداوند قلعه را به دست او بگشاید.

سربازان هر کدام امید داشتند که آن فاتح آن باشند. على - علیه السّلام - در آن روز مبتلا به دردِ چشم بود. پیغمبر اکرم - صلّى اللّه علیه وآله - به او فرمود: حرکت کن .

على - علیه السّلام - گفت : یا رسول اللّه ! جایى را نمى بینم .

پیغمبر اکرم - صلّى اللّه علیه وآله - آب دهان مبارک خود را به چشم على - علیه السّلام - کشید و پرچم اسلام را به دستش داد.

على - علیه السّلام - عرض کرد: یا رسول اللّه ! به چه چیز جنگ کنم !

فرمود: به اینکه بگویند: اشهد ان لااله الاّ اللّه و اشهد انّ محمّداً رسول اللّه وقتى که این را گفتند، خون و مالشان از طرف من محترم است . مگر اینکه حق آن را ادا نکنند، حساب آنها هم با خداست . على - علیه السّلام - به ملاقات یهودیان خیبر رفت و فتح کرد. (2)

اسناد:
(1) این حدیث را حاکم نیشابورى در کتاب خود، به همین نحو که گفتیم نقل کرده است . سپس مى گوید: این حدیث با سند صحیح نقل شده است ، ولى بخارى و مسلم روایت نکرده اند! - ذهبى با تصریح به صحت آن در تلخیص مستدرک آورده است. فرار أبو بکر و عمر در روز خیبر: راجع: ترجمة الامام على بن أبى طالب من تاریخ دمشق لابن عساکر ج 1 / 169 ح 233 و 234 و 235 و 236 و 240 و 241 و 247 و 261 و 262 ط 1، مناقب على بن أبى طالب لابن المغازلى ص 181 ح 217 ط 1، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی ص 52 و 53، أسد الغابة ج 4 / 21، مسند أحمد ج 6 / 353، البدایة والنهایة ج 4 / 186، الغدیر ج 1 / 38، مجمع الزوائد ج 9 / 122 و 124، مصنف ابن أبى شیبة ج 6 / 154، الصحیح من سیرة النبی الاعظم ج 3 / 282، تذکرة الخواص، مسند البزاز ج 1، الکامل لابن الاثیر ج 2 / 149, ترجمة الامام على بن أبى طالب من تاریخ دمشق لابن عساکر ج 1 / 177 ح 242 و 243 و 247، شذرات الذهبیة لابن طولون ص 52.

(2) این حدیث در بسیاری از کتب روایی و تاریخی آمده است که ما در اینجا فقط به گوشه ای از آنها اشاره می کنیم: فرائد السمطین ج 1 / 259 ح 200، المعجم الصغیر للطبرانی ج 2 / 100، مجمع الزوائد ج 6 / 151، المستدرک للحاکم ج 3 / 38، عیون الاثر ج 2 / 132، ترجمة الامام على بن أبى طالب من تاریخ دمشق لابن عساکر ج 1 / 163 ح 227 و 228 و 229 و 230 و 231، تذکرة الخواص للسبط بن الجوزى ص 24 ط الحیدریة، صحیح البخاری ج 5 / 22، صحیح مسلم ج 7 / 121 ط العامرة بمصر، خصائص النسائی ص 55 ط الحیدریة، السنن الکبرى للبیهقی ج 9 / 106، حلیة الاولیاء ج 1 / 62، ینابیع المودة ص 48 ط اسلامبول

دعایی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها جهت اصلاح امور

 

از جمله دعاهای آن حضرت این است:

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
 یا حَیُّ یا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغِیثُ فَاَغِثْنِی وَ لا تَکِلْنِی اِلی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنِ وَاَصْلِحْ لِی شَأنِی کُلَّه 
منبع:شیعه نیوز

نسب عمر از کتب شیعه

مجلسی از بعضی از اصحاب, از محمد بن شهر آشوب و غیر او مطلبی را نقل کرده که مطابق با حدیث منقول از حضرت صادق علیه السلام است و آن  حدیث چنین است که مجلسی فرموده: در کتاب عقدالدرر از یکی از اصحاب دیدم که روایت کرده به اسنادش از علی بن ابراهیم بن هاشم از پدرش از حسن بن محبوب از ابن زیات از حضرت صادق علیه السلام که آن حضرت فرمود: صهاک کنیز عبدالمطلب بود و صاحب کفل, شترچران و از اهل حبشه. این کنیز به نکاح مایل بود, نفیل جد عمر او را خواست و عاشق او شد, در چراگاه شتران با صهاک نزدیکی کرد. صهاک به دختری به نام حنتمه باردار شد. چون حنتمه را زایید از اهل و نزدیکان ترسید, او را در پارچه ای پشمین پیچید و بین حشم داران مکه انداخت. هشام بن مغیرة بن ولید او را پیدا کرد و به منزلش برد و تربیت کرد و او را حنتمه نام گذاشت.

و اخلاق عرب بود که هر کس یتیمی را بزرگ می کرد او را به فرزندی می گرفت. چون حنتمه بزرگ شد خطاب به او نظر انداخت و میل کرد و ارا از هشام خواستگار شد و با او تزویج کرد و عمر از او متولد. پس خطاب پدر و جد مادری و دایی عمر است و حنتمه مادر و خواهر و عمه اوست و در این معنی شعری به حضرت صادق علیه السلام نسبت داده شده است.