امام مجتبى - علیه السّلام - قبل از شهادتش ، بنى هاشم را از فتنه اى که خوف داشت بخاطر دفن وى در کنار قبر پیغمبر - صلّى اللّه علیه وآله - به وسیله بنى امیه برپا شود، بیم داد. به همین جهت به برادرش سیدالشّهداء وصیت نمود که اگر دید باد مخالف مى وزد، جلو شرّ را بگیرد و حضرتش را در قبرستان بقیع نزدیک جدّه اش فاطمه بنت اسد دفن کند و نگذارد قطره خونى در این راه ریخته شود.
پس از آنکه امام مجتبى - علیه السّلام - وفات یافت ، هاشمیان خواستند او را پهلوى جدّش پیغمبر اکرم - صلّى اللّه علیه وآله - دفن نمایند، ولى یکباره بنى امیه قیام کردند و مسلّح و مجهز شده ، آماده جنگ شدند. در رأ س آنها مروان حکم و سعیدبن عاص و عایشه قرار داشتند.
در کتاب مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانى مروانى در شرح حال امام حسن - علیه السّلام - از على بن طاهر بن زید روایت مى کند که وقتى خواستند امام حسن - علیه السّلام - را دفن کنند، عایشه سوار قاطرى شد و از بنى امیه و مروان حکم و سایر طرفداران ایشان کمک گرفت و مردم را بر علیه امام حسن علیه السلام می شوراند. عایشه گفت: به خدا سوگند تا مو در سر من هست، نمی گذارم حسن علیه السلام را در اینجا (کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و اله و اتاق حضرت زهرا سلام الله علیها) دفن کنید. و جنازه آن حضرت را تیرباران کردند, تا آنکه هفتاد تیر از جنازه آن حضرت بیرون کشیدند.(1) در آنجا بود که ابن عباس گفت: روزى قاطر سوار و روزى شتر سوار است ! یعنی روزی سوار بر شتر می شود و به جنگ با مولا علی علیه السلام می رود و روزی بر قاطر سوار می شود و با جنازه حسن بن علی علیه السلام مقابله و جنگ می کند.
مسعودى مى نویسد: آن روز عایشه سوار قاطر سفید وسیاهى بود.
شاعر در همین خصوص مى گوید:
تجملت تبغلت و لو عشت تفیلت
لک التسع من الثمن و فى الکل تصرفت
یعنى : اى عایشه ! روزى سوار شتر شدى ، روز دیگرى هم قاطر سوارى کردى ، اگر بمانى ، سوار فیل هم خواهى شد! تو از هشت یک ارث خانه پیغمبر، یک نهم مى برى ، ولى همه را تصرف کردى . (یعنی با اینکه تنها مالک بخشی از خانه پیامبراکرم صلی الله علیه و اله هستی ولی در همه آن تصرف کردی و مانع دفن امام حسن علیه السلام در آن خانه شدی.)
اسناد:
(1) منع عایشه از دفن کردن امام حسن علیه السلام: الطبقات 8/175، مختصر تاریخ دمشق، ابن عساکر ترجمة الامام الحسن علیه السلام، و انساب الاشراف، ترجمة الامام الحسن 3/61، مقاتل الطالبین 74. عایشه سوار قاطر شد و با بنی هاشم مبارزه کرد تا جسد امام حسن علیه السلام دفن نشود: مجمع البحرین، الطریحی1/572، شرح اصول کافی، المازندرانی 6/167، الایضاح، ابن شاذان 262، تاریخ الیعقوبی 2/225
امام صادق علیه السلام فرمودند:
مکه سخن گفت به کرامت هاى خداوند تفاخر نمود و گفت : کیست مانند من و حال آنکه خانه خدا روى من بنا شده و مردم از اطراف به جانب من مى آیند، چون مکّه تفاخر نمود وحى شد، که اى مکّه بجاى خود باش ، نیست فضل خانه که سبب فضل تو است در جنب فضل کربلا، مگر به مانند سوزنى که در دریا فرو برند، پس چه اندازه آب از دریا برمیدارد،
و اگر خاک کربلا نبود تو را فضیلت نمیدادم ، و اگر آن شخص (امام حسین علیه السلام ) که در آنجا مدفون است نبود نه تو را و نه خانه را خلق مى کردم پس بجاى خود باش و تواضع و خشوع نما، و تکبّر مکن بر کربلا و الّا تو را به جهنّم خواهم انداخت . (1)
متن عربی این حدیث :عن الصّادق علیه السلام انّ ارض الکعبة قال مَن مِثلى و قد بنى بیت اللّه على ظهرى یاتینى النّاس من کل فجّ عمیق و جعلت حرم اللّه و امنه ، فاوحى اللّه الیها کفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فیها اعطیت ارض کربلا الّا بمنزلة الّا برّة غمت فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربة الحسین علیه السلام ما فضّلتک و لولا ما ضمّنة کربلا لما خلقتک و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى و کونى دنیا متواضعا ذلیلا مهیمنا غیر مستنکف و لا مستکبر لارض کربلا والّا مسخنده و هویت بک فى نار جهنّم .
و قال على بن الحسین علیه السلام اتّخذ اللّه ارض کربلا حرما قبل ان یتّخذ مکّة حرما باربعة عشرین الف عام و انّها تزهر لاهل الجنّة کالکوکب الدّرى (2)
امام سجّاد علیه السلام فرمودند:
خداوند زمین کربلا را حرم قرار داد 24 هزار سال قبل از آنکه مکّه را حرم قرار دهد، و آن زمین میدرخشد براى مردم بهشت مانند ستاره درخشان .
و عن ابى جعفر علیه السلام قال خلق اللّه کربلا قبل ان یخلق الکعبة باربعة عشرین الف عامٍ و قدّسها و بارک علیها فما زالت قبل ان یخلق اللّه الخلق مقدّسة و مبارکة و لاتزال کذلک و جعلها اللّه افضل الارض فى الجنّة .
و امام باقر علیه السلام مى فرماید: خداوند کربلا را خلق کرد 24 هزار سال قبل از آنکه کعبه را خلق نماید و آن زمین را مقدس نمود و برکت داد و قبل از آن خلق ننموده بود مقدّسى و مبارکى مانند آن زمین و خداوند زمین کربلا را در بهشت افضل زمینها قرار داده است .(3)
پی نوشتها :
1- خصائص الحسینیه ص 327.
2- بحار الانوار ج 10 - تحفة الزّائر
3- کشکول النور ج 1 ص 14
طلیعه
از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاکنون همواره دو جریان حقّ و باطل به موازات هم پیشرفته و کره خاک هیچگاه از مصاف این دو جریان خالی نبوده است. پیروان هر یک از حقمداران گذشته، همواره بسترسازان حقگرایان آینده بودهاند و حق گرایان آینده تداومبخشان راه حقپرستان گذشته. وضعیت باطلپیشهگان و دور افتادگان از صراط مستقیم نیز بر همین منوال بوده است.در این میان ارتباط حجتهای الهی در تداوم بخشیدن به مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیقتر و محکمتر بوده است؛ چرا که هر نبیّ و ولیّ الهی با در نظر گرفتن شرایط عصری که در آن به سر میبرد راه انبیا و اولیای الهی پیش از خود را تداوم میبخشد. به عبارت دیگر همه انبیا و اولیای الهی چراغهای نورانی هدایتند؛ منتهی هر کدام متناسب با شرایط زمانی و مکانی خود به نور افشانی میپردازند.
در فرهنگ اسلامی ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همگی نور واحدند و هدف مشترکی را دنبال میکنند. وجود هر یک از آنان همانند یک مشعل روشن یا عَلَم سرافراز، مسیر صحیح و کامل هدایت را به بندگان خدا نشان میدهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهی باز میدارند. با این همه ارتباط و پیوستگی بعضی از آنها با همدیگر از ویژگی و خصوصیتی برخوردار است که از بررسی این گونه از پیوندها میتوان با مراحل گوناگون چگونگی تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهایی این مبارزات و همینطور با بخشی از ریزهکاریهای دقیق سنتهای الهی و روند تحقق نهایی اهداف حیات بخش انبیا و اولیای الهی آشنا شد.
بدون تردید پیوستگی و ارتباط امام حسین علیه السلام با آخرین حجت الهی حضرت بقیةاللّه عجل الله فرجه بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا که با بررسی ابعاد مختلف پیوند این دو حجّت الهی بهخوبی چگونگی فراهم شدن بستر حاکمیّت احکام و ارزشهای الهی در سرتا سر عالم مشخص میشود. این نوشته در پی آن است که برخی از پیوستگیهای حضرت سیدالشهداءعلیه السلام با موعود بزرگ جهانی حضرت مهدی علیه السلام را روشن سازد.