پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی
پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

پایگاه اینترنتی قائم المنتظر (عج)

قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منی فمن آذاها فقد آذانی

پیشوای نهم / ویژه نامه شهادت امام جواد (علیه السلام) 1391

در این غروب غم انگیزِ پایان ذی القعده، چشمان همیشه دریاییِ تو، بر این دنیای فانی بسته شد و عالمیان، از نعمت وجود گرانقدرت بی بهره شدند. در تابش مهتاب گونه ماه، بارش اشک ستارگان را در سوگ او می بینیم که ترجمان عشق است از برای دل های همیشه عاشقمان و این غروب غم انگیز، زخم های دلمان را تازه می کند در فراق رضا، موسی و صادق علیهم السلام . آنان به شوق دیدار تو، صحن آسمان را آذین می بندند تا تو را در کنار خویش بپذیرند و تو در آغوش ریحانه پیامبر صلی الله علیه و آله از رازهای نگفته لب بگشایی؛ از همسر جفا پیشه ات که چشمان دنیایی اش، جویبار شبنم سحرگاهی را به هنگام مناجات تو ندید و نشناخت.

واسطه خدا و جهانیان

بی تردید شگفت انگیزترین داستان آفرینش، داستان خلافت و جانشینی آدمی در زمین خاکی است. سلسله پیامبران و اوصیای آنان، از آدم تا خاتم و از خاتم تا قائم علیه السلام ، در تاریخ خداشناسی و معنویت، هم چون سلسله جبالی است که معدن های عظیم علم و حکمت را در خویش پرورانده اند و واسطه میان خدای متعال و جهانیان هستند. این کوه ساران عظیمِ پرمعنویت، برترین آفریدگاران خدا، مقرب ترین بندگان و رهبران مردمانند. آنان در پرتو علم الهی خویش ـ که از سرچشمه بی پایان الهی کسب نموده اند ـ بر پله های سعادت و کمال گام برداشته اند و بدین سان بود که سن و سال در رسالت و مأموریت الهی آنان نقشی نداشت. امام جواد علیه السلام اولین معصومی است که در سنین کودکی، در پرتو بهره مندی از این علوم الهی، به مقام امامت و ولایت رسید.

کودکی بر مسند امامت

گروهی خرده می گیرند که چگونه یک کودک در سنین کودکی که سنین بازی و فعالیت های کودکانه است، می تواند بر مسند امامت مردمان بنشیند و حال آن که این خرده گیری آنان، اساس و پایه صحیحی ندارد. سن و سال، در رسالت و مأموریت الهی پیشوایان آسمانی نقشی نداشت، بلکه به تأیید خدای متعال و به خواست او بود که برگزیدگان، در هر سن و سالی می توانستند به نبوت، پیشوایی، رهبری و هدایت انسان ها برگزیده شوند. از این رو، برخی در میان سالی و برخی در سنین بالاتر و برخی در سنین جوانی و عده ای نیز در کودکی به مقام رهبری امت ها برگزیده شده اند و این مطلب نیز آشکارا در قرآن بیان شده است. امام جواد علیه السلام یکی از همین پیشوایان الهی است که در سنین کودکی به رهبری امت اسلامی برگزیده شد.

ولادت

47 بهار از عمر با برکت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می گذشت و هنوز صدای شادِ کودکی فضای خانه اباالحسن را از آن خود نکرده بود. شیعیان نگران و مضطرب چشم بر خانه ایشان دوخته بودند تا ندای کودکی را از آن بشنوند؛ زیرا بر اساس اعتقادات آن ها، نهمین امام معصوم، فرزند هشتمین امام خواهد بود. از این رو، سخت در انتظار بودند تا خدای تبارک و تعالی، فرزند پسری به اباالحسن عنایت فرماید. آن ها هرگاه این مطلب را با حضرت در میان می نهادند، ایشان می فرمودند: «خداوند به من پسری خواهد داد که وارث من و امام پس از من خواهد بود». سرانجام دهم رجب سال 195ق، خانه امام رضا علیه السلام به نور وجودی امام جواد علیه السلام روشن و دلهره و اضطراب مربوط به تداوم نسل امامت از دل شیعیان زدوده شد.

شاخه ای از شجره مبارکه

خاندان رسالت، عنوان و کلمه ای است همیشه جاوید در طول تاریخ و درخشنده در آسمان سرافرازی و جاودانگی که قداست و بزرگی آن، همیشه برای مسلمانان در صدر گفت وگوهایشان جای داشته است. همین مطلب، قلب های آن ها را با محبت و وفای خاندان رسالت، پیوندی ناگسستنی زده و قلب ها را، با اشتیاق و محبت به سوی این خاندان با عظمت پرواز می دهد و ملت ها و امت ها را، در مقابل بزرگی آنان به تعظیم و تکریم وا می دارد. جوادالائمه علیه السلام شاخه ای است از شجره مبارکه محمدی و ادامه دهنده سلسله خاندان نبوت که یگانه فرزند امام علی بن موسی الرضا علیه السلام بود و ادامه دهنده سلسله نبوت و امامت.

نام، لقب، کنیه

امام جواد علیه السلام ، هم نام پیامبر عظیم الشأن اسلام بود و القاب متعددی داشت که می توان به لقب «تقی» که مشهورترین لقب های آن بزرگ وار است، اشاره کرد که به معنای با تقوا و پرهیزگار است. دیگر لقب آن بزرگ وار «جواد» به معنای بخشنده است و از دیگر القاب ایشان «مختار» است؛ زیرا همانند عیسی بن مریم و یحیی علیهماالسلام برای امامت برگزیده شده بود. القاب دیگری هم چون «رضی»، «منتخب»، «مرتضی»، «زکی» و «قانع» نیز از لقب های آن حضرت است که هر کدام، معنای خاصی داشته و با توجه به ویژگی های اخلاقی و رفتاری آن امام همام، انتخاب شده است. کنیه ایشان «ابوجعفر» بود و از آن جا که در تاریخ، کنیه امام محمد باقر علیه السلام نیز «ابوجعفر» ذکر شده، امام جواد علیه السلام را «ابوجعفر ثانی» می گفتند.

مادر امام جواد علیه السلام

مادران ائمه، گاه دختران عالی مقام پادشاهان و گاه کنیزان بازارهای برده فروشان بودند که با توجه و عنایات خاص خداوندی، پای در خانه ولایت می نهادند و گلی دیگر بر بوستان امامت و ولایت می افزودند. «سَبیکه» که امام رضا علیه السلام او را «خِیزران» می نامید و «ریحانه» نیز نامیده می شد، از خاندان «ماریه قِبطیّه» همسر رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود. او به همراه گروهی، از آفریقا به مدینه آمد و در آن جا با سلاله پیامبر ازدواج کرد که ثمره این پیوند، امام جواد علیه السلام است. وی در فضایل اخلاقی، از برترین زنان عصر خود بود که در روایتی، پیامبر او را «بهترین کنیزان» نامیده وامام کاظم علیه السلام سال ها پیش از آن که این بانو به خانه امام رضا علیه السلام بیاید، برخی ویژگی های وی را بیان فرموده و بر او سلام فرستاد».

وقار و عظمت امام جواد علیه السلام

با آن که امام جواد علیه السلام کودکی خردسال بود که پدرش دیده از جهان فرو بست، ولی مظهر وقار و صاحب عزت و اقتدار بود و هیچ گاه کارهای کودکانه و حتی صدای قهقهه او شنیده نشد. در همه حال، آرامش قلب و خضوع داشت، به خدمت گزاران خود حرف ناپسند نمی زد، با کسی تندی نمی کرد و به بازیچه مشغول نمی شد.

در حقیقت امام جواد علیه السلام وارث عظمت خُلق خوش پیامبر و آلش بود که به آن برگزیده خدا تأسّی جسته بودند و همان گونه که خدای تعالی، عرش و قرآن مجید را به عظمت یاد کرده، از خُلق پیامبر اسلام و آلش هم به عظمت یاد کرده است، چرا که تمامی اخلاق حسنه پیامبران، از جمله شکر گذاری نوح، دوستی ابراهیم، اخلاص موسی، صداقت اسماعیل، صبر یعقوب و ایوب و تواضع سلیمان و عیسی علیهم السلام ، در پیامبر خدا و ائمه علیهم السلام جمع بود.

احترام پدر به پسر

امام جواد علیه السلام هم چون گلی خوش بو در دست نسیم ولایت، پرورش یافت و شکفته شد و تحت رسیدگی و تربیت پدرش قرار می گرفت. آن حضرت معارف و آداب الهی را آموخت و بدین گونه، پایه های حَسَب با گوهر شرف جمع شده و موهبت های الهی، همانند سپیده تابان و درخشنده صبح، در وجود جوادالائمه علیه السلام درخشیدن گرفت. بر اساس خواست و اراده خداوندی، امام جواد علیه السلام در سال های کودکی، به مقام ولایت و امامت رسید. پنج سال از عمر شریفش گذشته بود که پدرش راهی طوس شد و به اجبار، ولایت عهدی مأمون را پذیرفت.امام جواد علیه السلام به قدری نزد پدر احترام و مقام داشت که پس از سفر امام به خراسان، پاسخ گوی سؤال های مردم مدینه بود و به وسیله نامه، با پدرش ارتباط داشت. هرگاه نامه ای از ایشان به امام رضا علیه السلام می رسید، امام می فرمود: «ابوجعفر برایم نامه نگاشته است» و وی را با عنوان «فرزندم» یا «پسرم» خطاب نمی کرد، بلکه به قدری به وی احترام می گذاشت که او را با کنیه مخصوصش می خواند.

عظمت معنوی

مقام والای امامت که در سال های کودکی نصیب امام جواد علیه السلام شد، شگفتی مردمان را برانگیخت؛ چرا که تا پیش از امام جواد علیه السلام همه ائمه در بزرگ سالی به امامت و ولایت رسیده بودند و امام جواد علیه السلام اولین امامی بود که این منصب در سال های کودکی به او می رسید. خداوند به مردم نشان داد که این کار عمدی و برای آن است تا مردم، معنای ولایت را بفهمند و بدانند که موهبتی عادی نیست که تنها در یک فرد و در اثر شرایط محیطی و تربیتی به ظهور برسد، بلکه ولایتْ هم چون نبوت، امری ماورای عادات مردم و برخلاف سنت های جاری طبیعت و هستی است. این مسأله که با دیگر مسایل آفریدگان مشابهتی ندارد، شاهدی بر توانایی و قدرت خداوند در هر کاری است.

شایستگی امام برای امامت

امامت، مقامی است که خداوند به بندگانی که به علم نامحدود خود، شایستگی شان را برای چنین مقامی می داند، عنایت می کند و امام جواد علیه السلام با این علم نامحدود خود، مورد عنایت حق تعالی بود. محمد بن حسن بن عمّار می گوید: «دو سال در مدینه خدمت «علی بن جعفر» می رفتم و او روایاتی که از برادرش امام کاظم علیه السلام شنیده بود، برایم می گفت. یک روز در مسجد پیامبر در نزد او بودم، امام جواد علیه السلام وارد شد. ابن جعفر بدون کفش و ردا از جا جست و دست امام را بوسید. امام فرمود: «بنشین عموجان، خدا تو را رحمت کند». ابن جعفر گفت: چگونه بنشینم در حالی که شما ایستاده اید. هنگامی که علی بن جعفر نشست، یارانش او را سرزنش کردند که تو عموی پدر او هستی و او را این گونه احترام می کنی؟ ابن جعفر گفت: ساکت باشید، در حالی که خدای عزیز این ریش سفید را سزاوار امامت ندیده و این جوان را سزاوار یافته، چگونه فضیلت او را انکار کنم. از این عمل به خدا پناه می برم».

سرآمد روزگار

هنگامی که سیره اهل بیت را مرور می کنیم، به این نتیجه می رسیم که امامان در میان دانشمندان عصر خویش، در علوم زندگی و شرعی، سرآمد روزگار و پناه گاهی برای دانشمندان و مرجع اندیشمندان بوده اند. امروزه مکتب اهل بیت، بارزترین و غنی ترین روش و پر فیض ترین مکتب علمی در زمینه معارف اسلامی و علوم شرعی است. سهمامام جواد علیه السلام در هفده سال امامتشان در غنی کردن و بارور کردن این مکتب و نگهداری این میراث، فراوان بود. امتیازی که در این مرحله نصیب این امام بزرگ وار شده، این است که با اتّکا به گفتار پیامبر و فهم و استنباط از کتاب و سنت، چنان استنباطی دقیق ارایه می داد که محتوای حقیقی را از دو منبع کتاب و سنت کشف می کرد و در سال های خردسالی، تمامی دانشمندان دیگرْ مذاهب را مغلوب می ساخت، تحسین همگان را برمی انگیخت و دانشمندان و بزرگان دیگر مذاهب را، به اعتراف وامی داشت.

اعتراف مرد زیدی مذهب

روزی امام جواد علیه السلام بر چارپایی سوار شده و در کوچه های بغداد حرکت می کرد. مردی زیدی مذهب که تجمع مردم را برای دیدار آن حضرت دیده بود، به سمت جمعیت آمده، پرسید: این جوان کیست؟ گفتند: فرزند امامرضا علیه السلام است. آن مرد گفت: به خدا باید او را ببینم. پس از دیدن امام، گفت: خدا لعنت کند اصحاب امامت را که می گویند اطاعت این بچه واجب شده است. در این هنگام، امام جواد علیه السلام راه خود را به سوی او کج کرد و او را به نام خوانده و آیه 24 سوره قمر را قرائت کردند: «آیا بشری را از میان خویش پیروی کنیم، در این صورت ما در گمراهی و آتش هستیم». آن مرد می گوید که با خود گفتم: او ساحر است. در این هنگام امام جواد علیه السلام با اشاره به آیه 25 سوره قمر فرمودند: «آیا از میان ما، کتاب بر او نازل شد، بلکه او دروغ پرداز و برتری جوست». آن مرد می گوید که من با شنیدن این سخن، از اعتقاد باطل خود دست برداشته و به امامت ایمان آورده و به او اعتقاد پیدا کردم.

علم و دانش امام

علم و دانش امام جواد علیه السلام ، از قلبی آگاه و ضمیری روشن سرچشمه می گرفت. براساس بسیاری از احادیث، حضرت از آن چه در درون دل مردم می گذشته یا رویدادهایی که در آینده برای آن ها پیش آمد می کرده، اطلاع داشته و آن ها را با خبر می کرده است. این احادیث این مفهوم را می رسانند که امامان، ازعالم غیب با خبر و ازراه الهام، با خدای سبحان مرتبط بودند و از این راه، به طور مستقیم از منبع علم و معرفت سیراب می شدند؛ در حالی که بسیاری از مردم، از راه حواس و تجربه به علم و دانش دست می یابند. افزون بر این، ایمان محکم و استوار به خدا و توان او برای انجام هر کاری، موجب می شود که در صورتی که خدا اراده کرده باشد، امامان به هر امری قادر باشند و امام جواد علیه السلام علم خود را از این راه فرا گرفته بود؛ چنان که در یک مجلس، به انبوه پرسش های بسیار سخت دانشمندان پاسخ داد در حالی که تنها هشت یا نُه سال داشت.

مناظره های امام

امام جواد علیه السلام در سال هیا کودکی، دانشمندان و عالمان بسیاری را با علم پایان ناپذیر خود مغلوب کرد. در این باره آورده اند «روزی ابن ابی داود که از دانشمندان بزرگ بود، از مجلس معتصم خلیفه عباسی باز می گشت، در حالی که بسیار غمگین به نظر می رسید. علت را جویا شدند، گفت: کاش بیست سال پیش مرده بودم. پرسیدند: چرا؟ گفت: به دلیل آن چه از ابوجعفر در مجلس معتصم بر سرم آمد. جریان را پرسیدند، گفت: شخصی به سرقت اعتراف کرد و از خلیفه خواست با اجرای حد الهی او را پاک کند. خلیفه همه فقیهان، از جمله ابوجعفر را دعوت کرد. ابتدا نظر مرا پرسید، گفتم: باید از مچ قطع کرد؛ چون در قرآن آمده: صورت و دست هایتان را مسح کنید و منظور تا مچ دست است. گروهی دیگر گفتند که از آرنج، چون قرآن فرموده: صورت و دست هایتان را تا آرنج بشویید. معتصم از ابوجعفر سؤال کرد و او گفت: انگشتان او قطع می شود؛ چون رسول خدا فرموده سجده بر هفت عضو تحقق می یابد. پیشانی، دو کف دست، دو سر زانو و دو انگشت بزرگ پا و خدا هم فرموده هفت عضوی که سجده بر آن ها انجام می گیرد، از آن خداست و آن چه برای خداست، قطع نمی شود. این استدلال محکم امام، مورد موافقت همگان قرار گرفت».

توطئه ازدواج

مأمون برای نجات از نابسامانی هایی که در جامعه رخ داده بود و ایمنی از شورش علویان و جلب محبت آن ها و ایرانیان، کوشید تا خود را دوست دار اهل بیت قلمداد کند. از این رو، ولایت عهدیِ خود را به امام رضا علیه السلام تحمیل کرد و شورش و مخالفت عباسیان که نظر واقعی او را نمی دانستند، برانگیخت، ولی شهادت امام به دست مأمون، عباسیان را آرام کرد و این عمل بر علویان پوشیده نماند و حکومت مأمون، دوباره دست خوش شورش ها شد. او برای جلوگیری از این توطئه، با مهربانی و دوست داری به امام جواد علیه السلام ، راهی دیگر گشود و دختر خود «ام الفضل» را به ازدواج آن حضرت درآورد و همان گونه که ولایت عهدی را بر امام رضا علیه السلام تحمیل کرد، این ازدواج را هم بر امام جواد علیه السلام تحمیل نمود.

زندگی سیاسی امام

امامان معصوم و یاران آن ها، مخالفان تسلط حکومت زورگویانه عباسی بر مسلمانان بودند. حاکمان هم در هر زمان،امامی را که عهده دار مسئولیت امامت بود، به عنوان منشأ سیاسی و رمز مقاومت و مخالفت شناخته، نهایت سخت گیری را بر ایشان روا می داشتند. در زمان امام جواد علیه السلام ، این وحشت و ظلم شدت کم تری یافته بود؛ زیرا درگیری بین مراکز قدرت فراوان بود. از آن چه به عنوان حدیث و نامه از امام جواد علیه السلام در طول تاریخ به جا مانده، می توان دریافت که امام در رأس مسایل سیاسی و عقیدتی بوده، مبارزات خود را مخفیانه انجام می داده و مقام رهبریِ عمیقی در وجدان و روح امت اسلامی داشته است.

جام شهادت

بعد از زندگانی کوتاه و تنها هنگامی که 25 بهار از عمر شریف و با برکت امام جواد علیه السلام گذشته بود، در زمانی که از لحاظ اعتقادی و تاریخ، سرشار از آثار مثبت، پسندیده و کوشش های علمی و سیاسی امام بود، در پنجم ذیحجه سال 225ق به جوار پروردگار شتافت و در قبرستان قریش، در کنار جدش امام موسی بن جعفر علیه السلام دفن گردید.

ام الفضل، دختر مأمون، به وسیله معتصم، خلیفه وقت عباسی، انگور رازقیِ زهرآلودی را خدمت حضرت آورد. همین که آن امام همام از انگور تناول نمود، آثار زهر در بدنش نمایان شد و بدین گونه، حضرت را به شهادت رسانیدند؛ زیرا که بنی عباس، از شخصیت و وجهه جواد الائمه علیه السلام سخت بیمناک بود.

شاگردان مکتب امام

امامان معصوم ما، هم چون رسول اکرم، همواره در پی تعلیم و تربیت مردمان عصر خویش بودند. رفتار، گفتار، معاشرت و به طور کلی، هرگوشه از زندگی روزمره آنان، آموزش دهنده کسانی بود که با ایشان در تماس بودند. یک چنین مدرسه ای، در هیچ کجا جز در مکتب پیامبران و امامان نمونه نداشته و نخواهد داشت. شاگردان ائمه که از حاکمان جور می ترسیدند، مخفیانه با ائمه در تماس بودند. به عنوان مثال، اصحاب، شاگردان و راویان امام جواد علیه السلام نزدیک به 110 نفرند که نشان می دهد آن بزرگ وار، تا چه حدی در ارتباط با مردم محدودیت داشته است. از جمله شاگردان حضرت، می توان به علی بن مهزیار، زکریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن یزیع و دیگران اشاره کرد.

برخی از سخنان پربار امام

سخنان امامان معصوم، شعاعی از آفتاب دانش بی کران آن هاست که برای بندگان خدا، رهنمونی روشن و مطمئن به شمار می رود. این بزرگ واران که از هر خطا، انحراف و کج اندیشی به دور بوده اند، نظرها و گفتارهایشان یک بُعد ندارد، بلکه همه ابعاد وجودی انسان را دربرمی گیرد و مخصوص قشر خاصی نیست و همه اقشار را به سوی کمال دعوت می کند. امام جواد علیه السلام در این زمینه می فرماید: «کسی که با اتکای به خدا، روی نیاز از مردم بگرداند، مردم به او نیازمند می شوند و کسی که پرهیزکاری پیشه سازد، محبوب مردمان می شود».

یا می فرماید: «آن که به غیر خدا امید ببندد، خداوند او را به همان کس وا می گذارد و آن که بدون علم و اطلاعْ کاری انجام دهد، بیش از آن که آباد کند، خراب می سازد».

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد