فواید دعا برای فرج: 5 - رنجش و وحشت شیطان
دعا کردن براى تعجیل فرج ، مایه فزع و ناراحتى شیطان لعین و دورى او از دعا کننده میشود . دلیل بر این مدّعا بر دو وجه است :
اول : دلیل عقل : توضیح اینکه بدون تردید این عمل شریف عبادت ارزنده اى است که - چنانکه ان شاء اللَّه خواهد آمد - موجب کمال ایمان و تقرب به درگاه پروردگار سبحان است ، و پر واضح است که هر چه مؤمن به درگاه خداوند نزدیکتر شود شیطان از او دورتر و بیزارتر میگردد ، زیرا که هر چیزى که در این عالم هست به سنخ و جنس خودش تمایل دارد .
بارى؛ انسان هر اندازه در مراتب عبادت و اطاعت کاملتر شود و در کسب اخلاق و صفات پسندیده بیشتر کوشد ، به عالم ملکوت نزدیکتر گردد ، و براى او حقایق بسیارى کشف شود . لذا در حدیث آمده : اگر شیاطین اطراف دلهاى بنى آدم نمیگشتند ، آنها ملکوت آسمان را مینگریستند ( 898 ) .
و همین طور از وسوسه هاى شیطانى و هوسهاى نفسانى و شهوت هاى حیوانى دور گشته ، و از موارد هلاکت فاصله گرفته تا به درجه اى برسد که در حدیث قدسى از امام صادق علیه السلام روایت شده که خداوند متعال فرمود : هیچ بنده اى به من تقرُّب نمیجوید به چیزى که خوشایندتر از واجباتى باشد که بر او فرض کرده ام ، و او به وسیله بجاى آوردن نافله به من تقرّب میجوید تا آنجا که او را دوست بدارم ، وقتى او را دوست داشتم گوش او خواهم شد که به آن میشنود ، و چشم او که به آن میبیند ، و زبان او که به آن نطق میکند ، و دست او که به آن تلاش مینماید ، اگر از من مسئلت کند به او میدهم و هرگاه مرا بخواند اجابتش نمایم ( 899 ) . . . .
میگویم : در توضیح این حدیث شریف دو وجه به نظر میرسد :
1 - اینکه وقتى بنده به آن درجه والا و مرتبه اعلى نایل گشت ، دیگر هیچ هدفى جز خداى متعال نخواهد داشت ، و غیر از او همه چیز را فراموش خواهد کرد ، گوش و چشم و زبان به طور مثال است ، یعنى : چیزى جز خدا نخواهد ، پس خدا گوش او و خدا چشم او و . . . خواهد بود .
و امام چهارم سیّد السّاجدین و امام العارفین على بن الحسین علیهما السلام به همین معنى اشاره نموده که در مناجات با خداوند میگوید : همّتم به درگاه تو متوقف ماند ، و تمام خواسته هایم به سوى تو مصروف گشت . تنها تو ، نه کسى جز تو ، مراد من هستى ، و تنها براى تو نه براى غیر تو بیخوابى و بیدارى من است . . . .
2 - و یا اینکه منظور آن است که هرگاه بنده به آن منزلت والا رسید ، آنچه بخواهد میشود ، و هیچ درى به او بسته نمیماند . پس معنى اینکه خداوند متعال گوش و چشم و دست او میشود آن است که او مىشنود آنچه ممکن است شنیده شود ، و مىبیند آنچه را ممکن است دیده شود ، و آنچه بخواهد انجام دهد ، پس او مىشنود و مىبیند و انجام مىدهد آنچه را که دیگران نمىشنوند و نمىبینند و انجام نمىدهند ، و این از صفات ربّانى است که خداوند متعال به جهت دوست داشتن او به وى عطا مىفرماید . لذا گفتهاند : اگر بنده خدا را اطاعت کند همه چیز از او اطاعت مىنماید . مؤیّد این وجه آن است که خداوند عز و جل در حدیث قدسى فرمود : اگر از من مسئلت کند به او مىدهم و هرگاه مرا بخواند اجابتش مىنمایم .
و در کتاب لئالى حکایت است که ابراهیم بن ادهم گفت : از کنار چوپانى مىگذشتم ، به او گفتم : آیا آب یا شیرى ندارى به من بدهى ؟ گفت : کدام را بیشتر خوش دارى ؟ گفتم : آب . پس با عصاى خود به سنگ سختى که هیچ شکافى نداشت زد ، آب از آن جوشید ، از آن نوشیدم از برف خنکتر و از عسل شیرینتر بود به حیرت ماندم . چوپان گفت : تعجب مکن که بنده اگر مولایش را اطاعت کند همه چیز به فرمانش درآید .
و پس از آنکه به فضل و فیض الهى به این دو وجه الهام شدم به شرح الاربعین محقق عارف شیخ بهایى و شرح اصول کافى عالم ربّانى ملاصالح مازندرانى و مرآة العقول علّامه مجلسى مراجعه کردم ، در سخنان آن دو بزرگوار اول ، مطالبى یافتم که به وجه اول برمىگردد ، و در سخنان مجلسى مطالبى بود که به وجه دوم بازمىگشت ، و نیز وجوه دیگرى در گفتههاى مجلسى هست که باز به آن دو وجه برمىگردد - هر چند که روشها مختلف است - .
مخفى نماند که این مبحث از امورى است که گامها در آن مىلغزد و خداوند نگهدار و حافظ است .
و از مطالب گذشته معنى آیه شریفه : « إنَّ الصَّلوةَ تَنهى عَنِ الفَحْشآءِ وَ المُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ اَکْبَر » ( 900 ) ؛ راستى که نماز از زشتیها و گناهان بازمىدارد ، و البته یاد خداوند بزرگتر است .
نیز معلوم گشت که ظاهراً - البته خدا دانا است - این سخن بیان دو امر است که دومى از اولى بالاتر است :
امر اول : با توجه به اینکه نماز معراج مؤمن و سبب نزدیک شدن بنده به درگاه خداوند است ، اگر بنده آن را به همانگونه که خداوند آن را امر فرموده ادا نماید ، این نماز سبب دورى شیطان از بجاى آورنده آن مىشود ، و لازمهاش این است که از فحشا و منکرات اجتناب مىکند . روایات متعددى نیز بر این معنى دلالت دارد از جمله :
در تفسیر مجمع البیان از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم مروى است که فرمود : کسى که نمازش او را از زشتیها و منکرات باز ندارد ، جز دورى از خدا حاصلى نخواهد داشت ( 901 ) .
مىگویم : یعنى حقّ نماز را کاملاً ادا نکرده لذا اثر نماز بر او آشکار نشده است ، و اللَّه العالم .
در وسائل از حضرت رضا از پدرانشعلیهم السلام آمده که پیغمبر اکرمصلى الله علیه وآله وسلم فرمود : شیطان پیوسته از مؤمن هراسان مىماند ، مادامى که بر اوقات نمازهاى پنجگانه مواظبت کند ، پس اگر آنها را ضایع نماید ، شیطان بر او جرئت مىکند ، و او را در گناهان بزرگ وارد مىسازد ( 902 ) .
مىگویم : هر عبادتى همین طور است که اگر مؤمن آن را به همانگونه که خداوند متعال امر فرموده بجاى آورد - نظر به اقتضاى عبادت - او را به خداوند نزدیک مىنماید ، و لازمه آن دورى شیطان مىباشد . و هر عبادتى که به نظر شارع مهمتر و عظیمتر باشد ، آن اقتضا در آن بیشتر است و آن خاصیّت در آن کاملتر ، مثل : نماز و زکات و ولایت و قرائت قرآن و دعا براى تعجیل فرج مولى صاحب الزمان و غیر اینها . و هر عبادتى که شرایط قبولى در آن زیادتر جمع باشد ، زودتر و کاملتر این نتیجه را مىدهد . با این بیان سبب بودن دعا براى تعجیل فرج حضرت صاحب الزمان علیه السلام براى دورى شیطان ، با دلیل و برهان معلوم شد .
امر دوم : که در آیه شریفه بیان شده و از اوّلى بالاتر است اینکه : نماز محض ذکر اللَّه و ذکر اللَّهِ محض است ، و غافل ماندن از آنچه در آسمانها و زمین است . و این امر حاصل مىشود به اینکه بنده تمام لحظات عمرش را در عبادت خداوند صرف کند ، و از آنچه جز او است چشم بپوشد ، و هیچ التفاتى به غیر ننماید . و همین معنى باز از فرمایش گذشته امام چهارم علیه السلام و از سایر کلمات آن حضرت استفاده مىشود . بنابراین اگر بنده نمازش را به طور تمام و کمال و آنطور که باید و شاید بجاى آورد شیطان از او دور مىگردد به طورى که نزدیکش نمىآید .
روزى یکى از علما درباره معنى حدیثى که وارد شده : « نماز چهار هزار حد دارد » ، با من مذاکره کرد . به او گفتم : شماره گناهان - بطورى که بعضى از علما گفتهاند - چهار هزار است . ممکن است منظور این باشد که اینها حدود است که نماز گزار حقیقى از آنها تجاوز نمىکند . یعنى دلیل و نشانگر اینکه نماز را درست انجام داده ، پرهیز از تمام بدیها است ، پس هر که از گناهان اجتناب ننماید ، حقیقت نماز را بجاى نیاورده ، و از حدود الهى تجاوز کرده است . آن عالم این توجیه را پسندید .
شاهد بر این وجه حدیثى است که در مجمع البیان از رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم رسیده که قبلاً آوردیم ( 903 ) .
و نیز از ابن مسعود از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم منقول است که فرمود : نماز نیست براى کسى که نماز را اطاعت نکند ، و اطاعتِ نماز آن است که از فحشا و منکر اجتناب نمایى .
شیخ طبرسى گفته : یعنى چون نماز نهى کننده از گناهان است ، پس اگر کسى آن را بجاى آورد ولى از گناهان دست برندارد ، نمازش به آن صفتى که خداوند توصیف کرده نخواهد بود ، و اگر پس از مدتى توبه کند و از گناهان دست بردارد ، معلوم مىگردد که نمازش براى او سودمند بوده است .
و نیز گفته : انس روایت کرده که یکى از جوانهاى انصار با رسولخدا صلى الله علیه وآله وسلم نماز مىخواند ولى زشتیها را هم مرتکب مىشد ، این رفتار به عرض پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم رسید . فرمود : روزى نمازش او را از زشتیها باز خواهد داشت .
و از جابر مروى است که گفت : به رسولخدا صلى الله علیه وآله وسلم عرض شد : فلانى روزها نماز مىخواند و شبها دزدى مىکند . فرمود : نمازش او را باز خواهد داشت .
و اصحاب ما روایت کردهاند از امام صادق علیه السلام که فرمود : آنکه مایل است بداند که آیا نمازش قبول شده یا نه ، نگاه کند آیا نمازش او را از زشتیها بازداشته ؟ که به هر قدر بازداشته باشد به همانقدر نمازش قبول شده است ( 904 ) .
مىگویم : اینکه همه این سخنان را نقل کردم براى آن است که کسى نگوید : اگر دعا کردن براى تعجیل فرج سبب دورى شیطان مىشود ، پس از بسیارى از افراد نباید گناهى صادر گردد ؟ چون در جواب مىگوییم : این عمل شریف نظیر نماز است ، و هر چه در آن باره گفتیم اینجا نیز وارد است ، و اشاره براى اهل ادراک کافى است .
دوم : دلیل نقل : در امالى شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام از پدرانش از پیغمبر اکرم صلى الله علیه وآله وسلم آمده که به اصحاب خود فرمود : آیا خبر دهم شما را به چیزى که اگر آن را انجام دهید شیطان از شما دور مىشود ، [همچون] دورى مشرق از مغرب ؟ گفتند : آرى . فرمود : روزه رویش را سیاه مىکند و صدقه کمرش را مىشکند ، و دوستى کردن در راه خدا ، و همکارى در کار نیک دنبالهاش را قطع مىنماید ، و استغفار رگ حیاتش را مىبُرَد و هر چیزى زکاتى دارد ، و زکات بدنها هم روزه است ( 905 ) .
مىگویم : وجه دلالت این حدیث شریف بر این معنى متوقف بر بیان مقدمهاى است که :
محبّت داراى درجات و مراتبى است و هر مرتبه آن اثر و فایده خاصّى دارد . نخستین درجه محبّت ، محبّت قلبى است که به فارسى به دوست داشتن از آن تعبیر مىکنند .
ایمان بر این مرتبه از محبّت متوقف است و براى رستگارى به رحمت پروردگار و دخول به بهشت این درجه لازم است . پس اگر بندهاى نتواند محبّت و دوستى قلبى خودش را که نسبت به خدا و اولیاى او دارد آشکار نماید ، همین مقدار کافى است به نص قرآن که مىگوید : « إلّا مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمئِنٌ بِالْایمانِ » ( 906 ) ؛ مگر کسى که تحت فشار واقع شود ، در حالى که دلش به ایمان محکم باشد .
و آثار مختلفى از این مرتبه برمىآید که افراد مرتبه دوم مىباشند .
مرتبه دوم به فارسى ، دوستى کردن و به عربى تحابُب و مُوادّه نام دارد ، و گاهى به آن حبِّ فى اللَّه گفته مىشود .
و در فضیلت دوستى کردن ، احادیث متعددى آمده که آوردن آنها موجب طولانى شدن سخن است . از جمله آثار آن چنانکه در این حدیث ذکر شده ، دورى شیطان از انسان مىباشد و این از بهترین عنایات الهى است .
اکنون که این مقدمه را دانستى باید گفت : منظور از حبِّ فى اللَّه ( دوستى کردن در راه خدا ) به قرینه اول حدیث که فرمود : اگر آن را انجام دهید ، - که ظهور در افعال بدنى انسان دارد - همان تحابُب ، یعنى اظهار محبّت به وسیله افعال بدنى نسبت به بزرگان و برادران دینى است .
بدون تردید عظیمترین اهل ایمان یعنى مولاى ما حضرت صاحب الزمان عجل اللَّه فرجه از تمام افراد انسان به اظهار محبّت شایستهتر است ، و ثمره دوستى کردن به آن حضرت - که دورى شیطان است - با دعا براى تعجیل فرج آن جناب زودتر از دوستى کردن به دیگران حاصل مىشود . و همچنین دوستى کردن با کارهاى دیگر غیر از دعا همین ویژگى را دارد ، و نیز دوستى کردن نسبت به پیغمبر و خاندان گرامى آن حضرت علیهم الصلاة و السلام و مؤمنین به درجات مختلف آثار ارزندهاى به بار مىآورد .